لوگو موزه تاریخ تجارت جندی شاپور

حفاظت و مرمت

حفاظت و مرمت در گذر زمان

در طــول تاریــخ، ابنیــه و آثــار تاریخــی، همــواره بــه مثابـه یـک اثـر میراثـی مـورد توجـه بوده انـد کـه غیـر از جنبـه کالبـدی و تاریخـی آن حامـل ارزش ها و پیام هایـی از گذشــتگان و بیانگــر اعتقــادات و باورهــای رایــج در ســنت های دوره هــای متفــاوت و مجموعــه فعالیتهــای انسـانی کـه تحـت عوامـل مختلـف تاریخـی، جغرافیایی، فرهنگــی و اجتماعــی و غیــره می باشــد، و بســان پلــی، رابـط بشـر بـا گذشـته بـوده اسـت. آثـار تاریخـی در گـذر زمــان، آســیب های کوچــک و بــزرگ بســیاری، چــه از طـرف طبیعـت و چـه از سـوی انسـان ها دیده انـد. تعمیـر یـا مرمـت بناهـا و آثـار همـواره مـورد توجـه بشـر بـوده و همــواره بــا مداخلــه درصــدد ترمیــم آنهــا برمی آمــده اســت. در هــر مرمتــی حداقــل دو عنصــر مــورد توجــه قـرار دارد: ابتـدا، موضـوع مـورد مرمـت کـه میتوانـد بنـا یـا اشـیاء باشـد و عنصـر دوم را میتـوان عامـل انسـانی مرمــت و مرمتگــر نامیــد. بــا رجــوع بــه تاریــخ مرمــت و بررســی نظریه هــا و نگرشهــای مرمتــی، ملاحظــه میشــود کــه همــواره، مــورد مرمتــی بیــش از عامــل انســانی و شــخص مرمتگــر مــورد توجــه بــوده اســت و مرمتگـر صرفـا در جایـگاه مجـری رهنمودهـا و نظریه هـا شـناخته میشـود و تعریـف مشـخصی از شـخص مرمتگر و نحـوه ارزیابـی وی بیـان نشـده اسـت. بـا وجـود تعـدد نظريه هــاي حفاظتــي و مرمتــي و بــا توجــه بــه اينكــه هــر اقدامــي در زمينــه ميــراث فرهنگــي و آثــار هنــري لاجــرم مبتنــي بــر نظريــه اي انجــام گرفتــه اســت و همـواره حفاظـت و مرمـت آثـار را مبتنـي بـر كسـب تجربـه و تحصيـل مهـارت، مفـروض دانسـته اند، از ايـن رو بيشـتر بـر حفـظ اصالـت و ارزشهـاي تاريخي كالبـد اثـر و مـواد و مصالـح تاكيـد شـده اسـت و اغلـب راهبردهـا و رهنمودهـا براسـاس آنهـا تدويـن شـده اند و بـا گذشـت زمـان و تنـوع نظـرات نظريه پـردازان، برخـي ديگــر اســناد بــر جنبــه محتوايــي، معنايــي و ناملمــوس ميــراث نظــر داشــته اند. در ایــن مطلــب نگاهــی گــذرا بــه امــر مرمــت و مرمتگــر در گــذر تاریــخ میشــود.

قبل از قرون وسطي

در دوران تمـدن يونـان و روم كـه بـه تمـدن كالسـيك مشـهور اسـت، اندیشـه های تـازه زاده شـدند و نخسـتین بنیان هــای فلســفی پدیــد آمدنــد و هنــر در نقطــه اوج خــود بــوده اســت. آثــار هنــری، براســاس اندیشــه ایده الیســم و نســخه برداري از طبيعــت تحــت تأثيــر مسـتقيم افـكار آرمانگرایانـه افلاطون خلـق میشـدند و هرچــه نســخه برداري از طبيعــت كاملتــر و بينقص تــر باشــد و اهميــت بــه تثليــث: زيبايــي، تناســب، حقيقــت کــه از شناســه های دوره كلاســيك ميباشــد هنــري برتــر بدســت مي آيــد در اندیشــه یونانیــان، یکپارچگــی فیزیکــی اثــر بســیار مهــم بــوده و بازگردانــدن اثــر بــه شــکل نخســتین را میپسندیدند، كــه رعايــت ايــن اصـل، موجـب خلـق اثـري كامـل ميشـده اسـت. آثـار بـا دسـتيابي بـه زيبايـي ايـده آل و رعایـت تناسـب کـه جــز اساســی زیبایــی قلمــداد میشــد، بــارز میگردیــد و عــدم تناســب ايجــاد نمــودي ناپســند در آثــار داشــته اســت. در ایــن دوره، گاهــي بــراي ايجــاد تناســب و نزديكتـر شـدن بـه واقعيـت، مجسـمه هاي برنـزي قبلـي را ذوب كــرده و آنهــا را باتوجــه بــه تناســب و زيبايــي، تـا حـد امـكان آثـار تخريـب شـده را نزديـك بـه اصـل ، تكميـل يـا بازسـازي مي‌كرده انـد. رم و روميـان متأثـر از هنــر يونــان باســتان و فلســفه ايده آليســم بودنــد بطوريكــه در مرمــت آثــار هنــري همــواره تحــت تأثيــر فلســفه و اصــول يونانيــان و رعايــت تثليــث زيبايــي، تناســب و حقيقــت آثــار را بازســازي مي‌كردنــد. درمرمــت آثــار، بــاز زنده  ســازي اثــر، ملاك عمــل قــرار داشــت و بــا ايــن طــرز فكــر آثــار تخريــب شــده را تكميــل يــا بازســازي می نمودند.

رنسانس (قرن14_16)میلادی

رنسـانس يـا عصـر نوزايـي، دورانـي اسـت كـه بشـر بـر وجـود خويـش آگاهـي يافـت و بـا ديـدي متفـاوت از انسـان قـرون وسـطي بـه دنيـا نظـر افكنـد. رنسـانس بــه جنبــش فكــري و عقلانــي اطاق ميشــود كــه در ســده چهاردهــم ميــادي از شــهرهاي شــمالي اروپــا سرچشــمه گرفــت و در ســده شــانزدهم بــه اوج رســيد و طــی دورهای 300 ســاله در انگلســتان بــه پایــان رســید. نخســتین جرقه هــای شــکل گیری رنســانس از میانــه ســده 13 و بــا جنبشهــای فکــری مســتقل بوجــود آمــد، اصــلاح دینــی، از مهمتریــن جنبشهــا در دوره رنسـانس اسـت کـه موجـب شـکوفایی دیدگاه هـای علمــی و هنــری و فلســفی گردیــد. در دوره رنســانس انديشــه رجعت پذيــري تاريــخ در اروپــا شــکل گرفــت و دانشـمندان، سـرايندگان و فيلسـوفاني ظهـور كردنـد كـه بــا الهــام از ميــراث اصيــل روم و يونــان امــا ديدگاهــي تازه تــر بــه جهــان مينگريســتند و از فرآینــد تحــول تاریخــی مطلــع بودنــد. آثــاري كــه از قــرون وســطي متــروك مانــده بودنــد اكنــون منبــع الهــام هنرمنــدان شــدند. در دوران رنســانس، آثــار تاریخــی عيــن هنــر و هنـر، برداشـتي آزاد از ايـن آثـار بـود پـس جنبـه هنـري و تاریخــی معنــي واحــدي يافتنــد. همچنیــن، اصــل اساسـي زیبا شناختی اثر بـوده كـه آن نيـز براسـاس ذوق و تفكــر مرمتگــر تعريــف میشــده اســت و معتقــد بودنــد كــه اصالت مرمت در الگوی ذهنی اســت كـه بـه رونـدي نـو در مرمـت آثـار تاريخـي انجاميـد. و بــه همیــن دلیــل: آثــار در فــرم شكســته خــود و بــه منظــور حفــظ تماميــت زيبايي شناســي اثــر بــه جهــت الگوبــرداري و جنبــه آموزشــي آن حفــظ ميگرديــد و اثـر ناقـص بـه فرمـي که احتمـالا در گذشـته دارا بـوده اســت، بازســازي ميگرديــد. البتــه مرمتگــر ننیت دخـل و تصـرف در اثـر را نداشـته و اقدامـات غالبـا جنبـه تكميلـي داشـته و از اينـرو الحـاق يـا كاسـتن از حجـم اصلـي آثـار در جهـت زيبايـي مـورد نظـر مرمتگـر امـري عـادي بـوده اسـت. بـا شـروع دوره رنسـانس، اعتقـادات و تعصبــات دینــی تعدیــل گردیــد و دیــدگاه فلســفی ارســطو و اندیشــه های دانتــه رواج یافــت و افــرادی ماننــد پتــر ارک و اندیشــه های انســانگرایانه وی ظهــور کردنـد. نحـوه مرمـت بـه نوعـي تكامـل يافتـه تفكـرات مرمتــي قــرون وســطي ميباشــد. از ویژگیهــای مهــم رنســانس، تاثیــری بــود کــه بــر مفهــوم هنــر گذاشــت. تعـارض بیـن ارزش یـک شـی تاریخـی بـه عنـوان یـک کار هنـری و بـه عنـوان یـک عتیقـه در مباحـث مرمتـی مطـرح گردیـد و موجـب برداشـت نوینـی در کار هنـری گردیــد کــه جایــگاه رفیعــی بــه هنرمنــدان ایــن دوران بخشــید. در رنســانس، برخلاف قــرون وســطي، بــه مــدارك قديمــي توجــه ميشــده اســت و مســتندنگاري از آثــار رواج پيــدا كــرد تــا بدانجــا كــه پــس از تهيــه نقشـه ها، اثـر يـا تخريـب يـا پاكسـازي ميشـد و تنهـا آنچــه از آن باقــي ميمانــد، تعــدادي بــرگ نوشــته يــا نهايتا تــا يــك مــدل از اثــر بــوده اســت.روم در قرن15 و 16 بــا اســتفاده از قطعات آثار و اشیا قدیمــی، بــرای تکمیل مجســمه های جدیــد، آغازگـر شـیوه نویـن مرمـت بـود. در ایـن دوره، مرمـت بــه یــک فعالیــت معمــول مجسمه ســازی بــدل شــده بـود و آنـرا آزمونـی بـرای اثبـات میـزان مهـارت در نظـر میگرفتند در ایــن دوره، مرمــت از شــئون معمــاری و مرمتگــر، معمــار شــمرده شــده اســت. دوره رنســانس آغازگــر عصــر مرمــت آثــار تاریخــی و کارهــای هنــری شـمرده میشـود کـه در سـده 18 ادامـه یافـت و اصـول بطــور کلــی تعریــف گردیــد

باروک (1759_1600) میلادی

در اواخــر ســده شــانزدهم ميلادي در هنــر و ادب رنســانس تحــول نوينــي پديــد آمــد كــه بــا عنــوان باروک مشــخص شــده اســت. نهضــت بــاروك در ايتاليــا، تحــت تأثيــر جنبــش ضداصلاح دینی بوجــود آمــد و قســمت اعظــم اروپــا را زيــر پوشــش خـود گرفـت. بـاروک، یکـی از دوره هایـی کـه مرمـت و مرمتگـر جایـگاه خـاص و ارزشـمندی مییابنـد و توجـه خاصــی بــه ایــن مقولــه مبــذول میگردیــد. در ايــن دوره: اصالــت مرمــت در شــاخص شــدن اســت. بطــور کلـی و منطقـي مرمـت اقدامـي در خدمـت اثـر محسـوب ميشــود ولــي در دوره بــاروك، اثــر در خدمــت مرمــت اســت. در ايــن دوره مرمــت بــه نحــوي انجــام ميشــد تـا در نظـر بيننـده، شـاخص تـر بنمايـد بطوريكـه توجـه بيشــتر بــه بخــش مرمتــي يــا الحاقــي میشــده اســت تـا بـه خـود اثـر. در دوره بـاروك طبیعتا همانگونـه كـه مرمـت نسـبت بـه اثـر پـر اهميـت بـوده، مرمتگـر نيـز از جايـگاه ارزشـمندي نسـبت بـه خالـق اوليـه اثـر هنــري برخــوردار بــود. در حقيقــت بــه ذوق، انديشــه و تفكــرات خالــق اثــر آنگونــه كــه بايــد احتــرام گذاشــته نميشــد و خالــق اثــر بــه عنــوان مربــي مــورد توجــه قــرار نميگيــرد.

رمانتی تیسم (اواخر قرن18میلادی)

در قــرن هجدهــم ودر اوج شــکوفایی عصــر روشـنگری در اروپـا، جنبشـی فلسـفی کـه بـر آرمانهـا و اندیشــه های قــرن 18 چیــره بــود، شــکل گرفــت. در ایــن ســده نئوكلاســي سيســم و رمانتيسيســم در كنــار هـم تـا سـال 1580 رشـد كردنـد. رومانتيسيسـم مربـوط بـه تاريـخ هنـر نويـن ميباشـد و از چهارچـوب سـنتها و ميثاقهــاي كلاســيك فراتــر رفتــه اسـت. كلمـه رومانتيـك از قـرن هفدهـم در انگلسـتان در مـورد تعبيــرات شــاعرانه بــه كار ميرفــت پــس از مدتــي وارد فرانســه، روســيه و اســپانيا شــد و بــر ادبيــات و هنــر اروپــا حاكــم شــد و صاحبنظــران و نويســندگان بســياري، ايده هــاي خــود را در چهارچــوب حركــت بــه ســوي هنــر مــدرن و اعــام تمايــز ايــن هنــر بــا هنــر كلاســيك، بيــان نموده انــد. بــرای هنرمنــد رمانتيــك بیــان هیجــان و احساســات یکــی از اصــول ایــن دوره میباشــد. در ایــن دوره مرمتگــر مي‌كوشــد بــا كســب آگاهــي از تاريــخ و نيــز توجــه بــه ارزشهــاي ملــي و ظاهـر کالبـدی آثـار، بـدون پرداختـن بـه جزئيـات، اثـر را در مــوارد تخريــب شــده دوباره ســازي كنــد تــا بــه كل اوليــه نزديــك شــود. بديــن ترتيــب، مرمتگــر لازم اســت دانــش خــود را نســبت بــه بخشهــاي مفقــود آثـار هنـري، از طريـق مطالعـه ي تاریخـی افزايـش دهـد از ديگــر اصــول و مشــخصه هاي دوره رمانتيسيســم، علاقـه بـه مسـيحيت اسـت. هنرمندان ايـن دوره بـه دليل نيـاز بـه احتياجـات قلبـي و دروني و اسـتفاده از احساسـات بـراي رفتـن بـه سـوي ايمـان، ديـن را مـورد توجـه قـرار ميدادنـد. در دوره رمانتـي سيسـم، مرمـت آثـار تاريخـي در اروپـا از مبحـث قديمـي اش خـارج ميشـود و امكانـات ويـژه اي بـراي ارزيابـي اغلـب كارهـاي مرمتـي عرضـه ميشــود در زمــان رمانتيسيســم بــا فعاليــت منتقــدان و فيلسـوفان و توسـعه دیدگاههـا، موجـب شـد نظرياتـي مكمـل نظريـات كـه هريـك قبلــي بــود از طريــق تجربــه، انتقــاد، راهنمايــي و تدويــن تئوري هــا و ابــداع روشهــا نقطـه عطف رسـيده بـه يـك و تـا قـرون فعلـي بـر ايده هـا و تئوري هــا و منشــورهاي مربـوط بـه حفاظـت و مرمـت آثـار تاريخـي تأثيـر گذاشـته و امتــداد پيــدا كــرده اســت.

قرن نوزدهم

شـرایط و تحـولات بوجـود آمـده در اروپـای قـرن نـوزده، شــرایط اجتماعــی و سیاســی وهمچنیــن پیشــرفت علــم و فنــاوری از اواخــر قــرن هجــده زمینــه ســاز زایــش اندیشــه ها و دیدگاههایــی و جنبشهــای متعــدد و نوینــی گردیـد کـه موجـب اعمـال و تدویــن ســبکها و مفاهیــم و اصــول جدیــدی در ایــن حــوزه گردیــد کــه زمینه ســاز تحــولات فکــری و فلســفی و رویدادهــای مرمتــی و حفاظتــی در قــرن 20 و 21 شدند.

مرمت سبکی

جنبش مرمت سبکی از جملـه رویدادهایـی بـود کـه برداشـت و تفسـیر رومانتیـک آثــار تاریخــی بــه لحــاظ پیشــرفت علــم و فنــاوری و ظهــور مکتــب پوزیویتیــزم جلـوه ای دیگـر یافـت وشـیوه نگــرش بــه آثــار بــه لحــاظ شــکوفا شــدن تاریخگرایــی دگرگــون شــد. ایــن جنبــش بواســطه تاثیرگــذاری نویســندگان و هنرمنــدان و نظریــه پــردازان در قــرن 19 از جملـه معمـار فرانسـوی ویولـه لـودوک بوجــود آمــد. در قــرن نوزدهــم، درکشــورهای اروپایــی بــه بناهــای تاریخــی مهــم بــه منزلــه یادمان ملی نگریســته میشــد و بــه مناســبترین شــکل ممکــن بــا ســبکی مشــخص، مرمــت آنهــا اعمــال میشــد. مرمــت بــا هــدف یکپارچــه کــردن در ســبکی مشــخص انجــام میشــود و توجــه بــه ارزشهــای هنـری و دسـتیابی بـه سـبکهای و دوره هـای مختلـف تاریخــی آثــار، از ویژگیهــای صلاحیــت مرمتگــران میباشــد و مرمتگــر توانایــی علمــی و فنــی و نقادانــه خــود را در راســتای شــناخت شــاخصه های هــر دوره و ســبک قــرار میدهــد. در ایــن دیــدگاه، مرمتگــر بایــد معمــار باشــد.

جنبش حفاظت

جنبــش حفاظــت بــه واســطه انتقــاد هــواداران جنبــش ضــد مرمــت از معمــاران مرمتگــر، بخاطــر نابــود کــردن اصالــت آثــار، بوجــود آمــد. پیشــگام ایــن جنبـش، جـان راسـکین بود.

مرمت علمی

در ایــن دوره بــا ورود نظریه پــردازان حــوزه مرمــت و حفاظـت بـه ایـن عرصـه و تبییـن ارزشهـا و ظرفیتهـا و نیازهــا و ضرورتهــا از ســوی آنهــا و شــکلگیری تدریجــی نخســتین تشــکیلات فنــی بــرای مرمــت و حفاظــت از یادمانهــای تاریخــی، عمدتــا موسســات و ســازمانهای دولتــی بــرای ســاماندهی علمــی و اجرایــی ایــن امــر خطیــر، گرایــش بــه ســوی حفــظ آثـار باقیمانـده از گذشـته، توسـعه ای نظام منـد مییاشنـد. مرمــت و نگهــداری از آثــار وارد مرحلــه نوینــی شــده اســت و اندیشــمندان و متخصصــان مختلــف همچــون شیمیســتها، فیزیکدانهــا نیــز پــا بــه ایــن عرصــه گذاشــتند و پژوهــش در بــاب بازمانده هــای تاریخــی و هنــری جایــگاه خــود را مییابــد، از اواخــر قــرن 19 تا اوایل دهه 1930 اتفاقاتــی میافتــد کــه مرمــت بــا پیشــرفت چشــمگیری مواجــه میشــود، تشــکیل اولیـن آزمایشـگاه مرمـت در برلیـن در 1883 ، اسـتخدام شـیمیدانی بـه عنـوان مرمتگـر در مـوزه برلیـن، توسـعه و پیشـرفت روشهـای علمـی و آزمایشـگاهی و روشهـای پوزیویتسـیم در مرمـت و حفاظـت آثـار تاریخـی و هنـری تاثیــر بســزایی داشــت. در اواخــر قــرن 19 مناظــرات جــدی بیــن دو مکتــب موافــق و مخالــف مرمــت صــورت گرفــت، در رأس تئوريســينهای منتقــد، تاريــخ هنرنويســي چــون وینكلمـن بـا اينكـه هيچـگاه بـه صـورت مســتقيم در امــر معمــاري دخالــت نداشــته اســت. امــا بــا زمينه هــاي فكــري پديــد آمــده توســط وی، بــر روشهـاي مرمتـي و نحوه مرمـت و حفاظت آثار بسـزايي گذاشــت.

عليرغــم تداخلات بســياري كــه بيــن نظريه هــا و روشهــا وجــود دارد ميتــوان ســه روديگــرد مفهومــي و فلسـفی و روش شـناخت اثـر در زمينـه امـر مرمـت و حفاظــت از آنهــا اســتخراج كــرد:

الف) مرمت هایــی كــه از ابتــداي تاريــخ مرمــت بــا روشهــاي متنــوع و نظريه هــاي مختلــف فلســفي و براسـاس راهبردهـاي تاريخـي، زيباييشناسـانه، احساسـي تجربــه میشــدند. از جملــه نهضتهــاي هنــري مثــل كالسيسيســم يــا رمانتيسيســم يــا مرمتهــاي باستانشناســانه و تاريخــي كــه در چگونگــي روشهــاي اعمــال مرمــت تأثيرگــذار هســتند. داشــتن مهــارت و دانــش مرمــت مهمتريــن ويژگــي مرمتگــر ميباشــد و تاریــخ هنــر واطــاع از دیدگاههــا و روشهــای متنــوع مرمتــی کیفیــت مرمــت را ارتقــا میبخشــید و وجــه كالبــدي اثــر بــر وجــه هنــري اولويــت دارد.

ب) رويكردهايــي كــه، بــه نوعــي از دســته اول ميباشــند ولــي از لحــاظ فكــري و فلســفي نســبت بــه دسـته اول متمايـز ميباشـند کـه در پـي گسـترش تفكـر علمـي در قـرن نوزدهـم و رجـوع افراطـي بـه علمگرايـي شــكل گرفــت. شــناخت اثــر برمبنــاي علــوم تجربــي و علـوم محـض صـورت میگیـرد و مرمـت آثـار مشـمول روشهــاي علمــي پوزيتيويســتي ميشــوند و در ايــن نگـرش تنهـا وجـه كالبـدي اثـر ميتوانـد شـامل ايـن روش شـوند. اسـتفاده از روشهـاي آزمايشـگاهي و كمـي، بيشــترين ســهم را در ايــن ديــدگاه بــه خــود اختصــاص ميدهنـد و معتبـر هسـتند ولـی همچنـان کسـب دانـش تاریــخ هنــر و مهــارت توســط مرمتگــر، نقــش تعییــن کننده ای در مرمــت آثــار دارد، وجــه كالبــدي اثــر بــر وجــه هنــري مرمــت اولويــت دارد.

ج) روشـي اسـت كـه از قـرن هجدهـم اوليـن آثـارش بـا ديدگاههـاي پيوجيـن آشـكار و در قـرن بيسـتم حـول نظــرات چــزاره برانــدي و مبتنــي بــر نگــرش فلســفي هايدگـر بـه هنـر، پايه ريـزي شـد. در ايـن ديـدگاه آثـار مرمتــی بــه مثابــه يــك اثــر هنــري لحــاظ ميشــوند و لــذا از دو جنبــه هنــري و شــيئي قابــل دســته بندي هســتند. آنچــه كــه در حــوزه مطالعه ي تاريخــي يــا دانــش فنــي و مهارتــي قــرار ميگيــرد، جنبــه کالبــدی آثـار اسـت نـه جنبـه هنـری آنهـا. شـناخت اثـر برمبنـاي روشهـاي پديدارشناسـي و امـر مرمـت هنـری میباشـد و مهـارت و تخصـص از ابـزار اصلـی مرمتگـر و در ایـن دوره مرمـت امـری ناظـر بـر ارزشهـای هنـری و حفـظ آثــار میشــود و وجــه هنــری اثــر نســبت بــه وجــه کالبــد آن ارجحیــت دارد و توجــه ویـژه ای بــه نگــرش و دیدگاههــای مرمتگــر نســبت بــه ارزشهــا و وجــه هنـری آثـار لحـاظ میشـود و در نظـر گرفتـه میشـود کــه همــه مرمتگــران قــادر نیســتند کــه بــه ارزش هنـری آثـار دسـت یابنـد و مهـارت و تخصـص مرمتگـر در کیفیــت مرمــت آثــار تاثیــر دارد.

قرن بیستم

در اوایـل قـرن بیسـتم بعـد از مطـرح شـدن نظریـات راسـکین و ویولـه لـودوک و تشـکیل انجمـن حفاظـت از آثـار تاریخـی توسـط جیمـز موریـس و دیگـران بـه تدریـج نظریه پـردازان در مـورد حفـظ آثـار و ارزش هـای آنهــا و تبییــن و طبقه بنــدی آثــار، پــا بــه عرصــه میگذارنــد، ظهــور فلاســفه ای چــون نیچــه، هایدگــر و نظریه پردازانـی چـون برانـدی و تمایـز قایـل شـدن بیـن سـاخته عـادی و اثـر هنـری و اندیشـه های متفـاوت وی، دیدگاه های مرمتــی متحــول و روشهــا و نظریــات در جهـت حفاظـت آثـار و توجـه بـه جنبه هـای غیرکالبـدی آثــار متمرکــز میشــوند. برانــدی بیــن ســاخته عــادی و اثــر هنــری تمایــز قایــل بــود و بنظــر وی : یـك كار هنــري بنــا بــر تعريــف تنهــا ميتوانــد براســاس يــك ديــدگاه زيبايي شناســانه در پيونــد بــا خــود اثــر مرمــت شـود و نـه بـه عنـوان موضوعـي سـليقه اي بـه عبـارت ديگـر مرمـت مقوله اي مرتبـط بـا خـود ويـژه بـودن كار هنـري اسـت. ايـن كار هنـري اسـت كـه بايـد مرمـت را مقيـد كنـد و نـه برعكـس وي كـه حامـي نظريـه ي خــود ويــژه بــودن يــك كار هنــري بــود ادعــا مي‌كــرد آثــار هنــری محصــول يــك فرآينــد خلاق و منحصــر بفــرد اســت وي اعتقــاد دارد در هــر بــار اجــراي كار مرمــت بايــد شــناخت ويــژه از اثــر را بــه عنــوان يــك كار هنـري و محصـول ويـژه تفكـر انسـان لحـاظ كـرد و انجــام مرمــت وابســته بــه هميــن شــناخت اســت. در اواخـر قـرن 20 بـا ظهـور اندیشـه پسـت مـدرن، کلیـه نگرشهــا و دیدگاه هــا تغییــر کــرده و تعریــف نوینــی از میــراث فرهنگــی و نحــوه نگــرش بــه آثــار تاریخــی و هنــری در قــرن 21 بوجــود می آیــد، جایــگاه و نقــش مرمــت کاملا متحــول میگــردد و واژه حفاظــت، بــه جــای مرمــت، بــار معنایــی و جایــگاه والایـی مییابــد و کلیـه مباحـث و نظریـات و منشـورها و قوانیـن جدیـد و متعــددی شــکل میگیرنــد و همچنــان رهنمودهایــی بـرای اتخـاذ شـیوه های صحیـح بـرای مجـری حفاظـت میــراث فرهنگــی بدســت میدهنــد.

علم مرمت

مرمــت، کنشــی اســت که بر روی اشــیاء و آثــار تاریخــی – فرهنگی بــرای حفاظــت و ماندگاری بهینه ی آنها، انجام میشــود .حفاظت و مرمت علمی تجربی و در عمل اقدامی پیشگیرانه و درمانی در حیطه ی موضوعات میراث فرهنگی است. چگونگی و محدوده ی عملکرد آن، موضوعیمتاثر از شناخت کامل موجودیت شــئ اســت. مرمــت از ســویی به ســبب اینکه بــر روی اثر آســیب انجام میگیرد، رویکردی هنری _ فنی دارد دارد و از سوی دیگر، از آنجا که با ویژ گیهای فیزیکی و شیمیایی ماده اثر نیز سر و کار دارد، دارای رویکردی علمی متکی بر خواص فیزیکی و شیمیایی ماده نیز هست. بــرای مرمــت در بادی امر، شــناخت همه جانبه ی اثــر، امری ضروری اســت. شــناخت اثر تاریخــی میتواند محــدوده ی عملکرد مرمــت و چگونگــی آنرا تعییــن کنــد، به طوریکه میتــوان گفت این مرحله، اساســی ترین مرحله پیش از هرگونه مداخله در اثر محســوب میشــود. شناخت همه جانبه ی اثر، پیش نیاز مرمت علمی است که موجب حفاظت موثر و تاثیرگذار و ماندگاری آن می شود. که سطحی حرفه ایی ، می توان آن را آمیزه ایی از دانش تئوری و مهارت های عملی دانست. در مبانی نظری حفاظت و مرمت چنین مطرح شده است : مرمت زمانی اتفاق می افتد که در آن فهم و آگاهی نسبت به اثر اتفاق می افتد اثر در این لحظه وجود دارد به عبارتی اثر به طور تاریخی در زمان حال وجود دارد ، هنوز قسمتی از گذشته ّ است که در حال قرار دارد و در مرمت درست اثر نمیتوان چنین فرض کرد که زمان بازگشت پذیر است. مرمت باتوجه به طبیعت پیچیدة تاریخی اثر نمیتواند بدون ارتباط با زمان توسعه یابد بنابراین در مرمت اثر تفهیم مسائلی چون زمان و چگونگی گذشته  حال و درک نحوة موجودیت آنها برای درک حقیقت اثر و طرح ریزی مرمت علمی الزام است.

شرحی درباب مرمت اشیاء

به طور کلی مواد تشکیل دهنده ی اشیاء به دو گروه آلی و غیرآلی (معدنی) تقسیم می شود. به طور کلی مواد آلی نسبت به مواد معدنی در برابر پوسیدگی طبیعی ضعیف تراند. یعنی پوسیدگی یا فرسایش تدریجی در مواد آلی روند سریع تری دارد. آهنگ تخریب در واقع سرعت عمل تخریب یا فرسایش است نسبت به زمان معینی. به طور کلی پوسیدگی به سه حالت رخ می دهد :

1_ پوسیدگی فیزیکی : تغییرات ظاهری اشیا بر اثر وارد شدن نیروهای فیزیکی و مکانیکی است. مانند : خرد شدن ، اره شدن و شکسته شدن.

2_پوسیدگی شیمیایی : عوامل مختلف شیمیایی باعث تغییرات درونی ماده و در نتیجه پوسیدگی آن می شود. مانند اسیدی شدن کاغذ.

3_پوسیدگی بیولوژیکی : در این نوع تخریب عوامل بیولوژیکی خارج باعث آسیب رساندن به مواد مختلف می شوند. مانند اثر قارچ ها و حشرات مختلف بر روی کاغذ، چوب یا پارچه، منبع تغذیه ای، نور و تاریکی با فراهم کردن محیطی مناسب جهت رشد و فعالیت این گونه عوامل در تخریب مواد مختلف نقش به سزایی دارد.

 

 

علل تخریب

اشیای مختلف در هر مکان و موقعیتی در معرض خطرات گوناگونی قرار می گیرند. بنابراین لازم است ابتدا عوامل مخرب شناسایی شود، تا با توجه به نوع آسیب و جنس ماده مورد نظر نسبت به مرمت آن اقدام کرد.

 

1_ رطوبت : مقدار بخار آب موجود در واحد حجم هوا را رطوبت مطلق می گویند. مقدار آب موجود در هوا تحت تاثیر تغییرات دما، تغییر می کند که آن را به صورت رطوبت نسبی در نظر می گیرند. تغییرات شبانه روزی رطوبت نسبی بر عکس تغییرات شبانه روزی درجه حرارت است. یعنی با افزایش دما، میزان رطوبت نسبی کاهش و با کاهش دما، میزان رطوبت نسبی افزایش می یابد. این افزایش و کاهش رطوبت موجب تخریب آثار هنری و تاریخی می شود. مواد آلی نظیر چوب، استخوان، عاج و کاغذو… در برابر رطوبت دچار تغییر شکل ظاهری می شوند، که این ناشی از تغییر بافت سلولی آن هاست. تغییرات رطوبت باعث انبساط و انقباض شده و در نهایت خود را به صورت تاب برداشتن، باد کردن، چروک شدن و… نشان می دهد. مواد غیر آلی (معدنی) در برابر تغییرات رطوبت خرد و تخریب می شوند. تضعیف چسب ها، پوسیدن آهار کاغذ، محو شدن جوهر مرکب، کپک زدن چرم، چسبیدن کاغذها به یکدیگر، سستی و کشیده شدن بوم نقاشی، لکه دار شدن کاغذ و پوست و پیشرفت خوردگی فلزات از جمله تاثیرات رطوبت بر مواد مختلف است. علاوه بر نکات ذکر شده، افزایش رطوبت، با فراهم کردن محیطی مناسب برای رشد انواع قارچ ها، باکتری ها و حشرات موذی و فعال شدن بسیاری از واکنش های شیمیایی باعث تخریب آثار می گردد.

2_درجه حرارت : تغییرات دما علاوه بر تاثیر مستقیمی که در تخریب آثار دارد، با تغییر میزان رطوبت نیز باعث از بین رفتن اشیاء می شود. دمای زیاد با کاهش رطوبت و افزایش خشکی و دمای کم (یعنی کم تر از نقطه انجماد)با ازدیاد حجم آب باعث تخریب می شود. می توان گفت مهم ترین علت تخریب ساختمان ها و تندیس های سنگی تغییرات دماست.

3_آلودگی هوا : در اثر واکنش رطوبت هوا با گازهای ناشی از سوخت مواد مختلف ، ترکیبات اسیدی تولید می شود که باعث تخریب اشیای مختلف در فضای آزاد می گردد. از جمله آلوده کننده های گازی موجود در هوا؛ترکیبات گوگردی مثل انیدرید سولفور، گاز هیدروژن سولفوره، گازکربنیک و اکسید نیتروژن هستند که در ترکیب با رطوبت هوا، اسیدهای مختلفی را مانند : اسید سولفوریک، اسید کربنیک،اسید نیتریک تولید می کنند. این اسید تولید شده یکی از عوامل مخرب است. لکه شدن، سیاه شدن رنگ های سربی و تیره شدن فلزات از جمله اثرات مواد آلوده هستند.

4_نور و روشنایی :  اشیای موزه ای در معرض نور خیلی شدید آسیب می بینند. در واقع پرتوهای موجود در نور باعث تغییرات فتوشیمیایی در ساختار مواد ( مثل رنگ و بافت پارچه و کاغذ) می شود.  اثر انرژی وارد بر اشیاء سطح آن را گرم کرده و گرما باعث افزایش انرژی جنبشی ملکول ها و در نتیجه تخریب فیزیکی می شود. از اثرات دیگر آن ایجاد شرایط مناسب برای فعل و انفعالات شیمیایی است. بدین صورت که با شکستن پیوندهای ملکولی آن را آماده انجام واکنش شیمیایی می نماید. نور منتشر شده از منابع نوری طبیعی یا مصنوعی، آسیب های مختلفی را وارد می کند. شدت آسیب ها به طول موج پرتوهایی که به شیء اصابت می کند بستگی دارد. هر چه طول موج پرتوها کوتاه تر باشد، انرژی آن زیادتر است در نتیجه اثر مخرب آن نیز بیشتر خواهد شد. مواد آلی بیش تر از سایر مواد به نور حساس هستند. مثلا در اثر نور، رنگینه های منسوجات کم رنگ شده و یا کاغذ زرد و شکننده می شود. پرتوهای ماوراء بنفش مخرب ترین اثر را بر روی مواد دارند زیرا طول موج کوتاه دارند. نور مادون قرمز، عامل آسیب حرارتی است. این آسیب به طور مستقیم یا همراه با تغییر رطوبت هوا یا شیء بروز می کند. از جمله اثرات این نوع آسیب می توان به تاب برداشتن تخته های نقاشی شده و ترک برداشتن چوب اشاره کرد.

5_آب : آب نیز یکی از عوامل مخرب به حساب می آید و املاح موجود در آن باعث تخریب مواد مختلف از جمله چوب و فلزات می شود. همان گونه که قبلا توضیح داده شد، نمک های موجود در آب با فلزات واکنش شیمیایی انجام می دهند و باعث تجزیه و خوردگی اشیاء فلزی می شود.

انواع مرمت

مرمت حفاظتی : در این نوع مرمت هدف اصلی نگهداری و حفاظت از اثر (بنا) است. در این روش مرمتی دگرگونی مشخصی به وجود نمی آید. در این نوع مرمت میزان مداخله در شکل و شرایط موجود اثر تا اندازه ای است که اثر مرمت شده شباهت کامل با وضع اثر در زمان شروع مرمت داشته باشد. بنابراین محدودیتی در اعمال روش های مرمتی و حفاظتی وجود دارد. یعنی هر عملی انجام می گیرد به شرط آن که شرایط اولیه قبل از مرمت استمرار یابد.

آناستی لوز : آناستی لوز یا بازسازی سبک فضای معماری، بازسازی و ترکیب مجدد آن چه از معماری های قدیم باقی مانده است می باشد. به عبارت دیگر روی هم قرار دادن آثار موجود (بقایای اثر) در خود بناست به طوری که شکل آخرین ترکیب آن ها بیش ترین شباهت را به سبک اولیه بنا داشته باشد. هم چنینی در صورت موجود نبودن برخی از قطعات و اجزاء عنصر جدید باید به گونه ای تهیه و نصب شود که در فاصله ی نزدیک تشخیص داده شود و بتوان عنصر اصلی را از عنصر جدید متمایز کرد.

پاکسازی سبکی : در این روش الحاقات اضافی و ناهمگن با شکل اصلی یک اثر حذف می شود. در بعضی آثار مرمت شده الحاقاتی صورت گرفته که در برخی موارد بی مورد و اضافه بوده و یا به اصالت اثر لطمه وارد می کند. در این روش این گونه الحاقات حذف و اصالت شکل اثر بازگردانده می شود.

مرمت تکمیلی : در این نوع مرمت بخش های از بین رفته بنا یا شیء بازسازی می گردد. در بعضی موارد نقاط حذف شده بزرگ است و به یکپارچگی اثر لطمه می زند که بایست بخش از بین رفته بازسازی شود. اما در مواردی بسیار کوچک است که نیازی به انجام این کار نیست.

مرمت تاریخی : در این روش هدف زنده نگه داشتن تاریخی بودن یک اثر است. به عبارت دیگر نقش تاریخی اثر تعیین کننده چگونگی مرمت خواهد بود.

مرمت استحکامی : هدف از این روش حفظ استقامت اسکلت اثر در برابر نیروهای مربوط به عملکردهای داخلی و یا عوامل خارجی مثل زلزله می باشد. مثلا تعویض یا تقویت موضعی مصالح و یا تعویض یا تقویت عناصر نامناسب و سست شده و یا تقویت اسکلت عمومی اثر.

مرمت جامع : این روش کامل تر از روش های دیگر است و با توجه به ویژگی های اثر، و با استفاده از مناسب ترین اصول فنی و مواد و مصالح مناسب و حفظ ارزش های اصیل یک اثر طرح مرمت تنظیم می شود.

برخی از مواد شیمیایی مورد استفاده در مرمت

رزین : رزین دسته ای از مواد آلی طبیعی و سنتزی هستند که خواص فیزیکی آن ها و عملکردشان در برابر حلال ها مشابه است. از جمله رزین های مورد استفاده در مرمت : دامار،کوپال و ماستیک می باشد.

رزین های اپوکسی : این مواد از واکنش گروه های اپوکسید و آمین ها به وجود می آیند که از کاربردی ترین چسب های مورد استفاده در مرمت هستند. و به دلیل قابلیت اختلاط با انواع پودرها (مانند پودر سنگ و فلز) برای کارهای قالب گیری مناسبند.

سریشم ها : به تمامی چسب های محلول در آب (حیوانی، گیاهی و سنتزی) اطلاق می شود. ژلاتین، سریشم پوست، سریشم ماهی از جمله سریشم های حیوانی هستند که از کلاژن موجود در بافت های پیوندی حیوانات تهیه می شود. اتین نوع چسب ها را در حالت گرم به کار می برند.

سیانواکریلات ها : پایه چسب هایی است که به سرعت سخت می شوند و دوام بالایی دارند.

محلول های قلیایی : این محلول  مانند محلول های سود و پتاس، روغن ها و رزین ها را صابونی کرده تا برای رنگبری و تمیز کردن سطوح کثیف استفاده شود.

حلال ها : مایعات آلی و معدنی هستند که می توانند سایر مواد نظیر رزین، موم و چربی را حل کنند. مهم ترین آن ها الکل ها، کتون ها (مانند استون)، اترها، گروه های هیدروکربنی (مانند نفتالین و بنزن) و هیدروکربن های هالوژنه (مانند کلروفوم، تتراکلرید کربن) می باشند. از آن ها برای تمیز کردن مواد آلی نظیر پارچه و چربی زدایی فلز و یا پاک کردن ورنی نقاشی به کار می رود.

پلی وینیل استات ها : از پلیمریزاسیون آن ها ترکیباتی به دست می آیدکه از آن ها برای تولید چسب ها و تثبیت کننده ها استفاده می شود.

موم ها : دسته ای از ترکیبات آلی حیوانی یا گیاهی هستند که در دمای پایین نرم و قابل انعطاف می شوند. از جمله موارد استفاده موم، آسترگیری تابلوهای نقاشی و اصلاح سطوح است.

اسیدها : ترکیبات هیروژن دار آلی یا معدنی اند که برای از بین بردن لایه های خورنده در سطح فلز به کار می رود.

نمک ها : از واکنش قلیایی با اسیدها این نوع ترکیبات به وجود می آیند. از آن ها برای تمیزکاری، اسیدزدایی کاغذ و … استفاده می شود. همان طور که قبلا اشاره شد، این نمک ها می توانند باعث تخریب اشیاء شوند.

 

 

نقش موزه ها در حفاظت و نگهداری اشیاء باستانی

مجموعه های تاریخی_فرهنگی و موزه ها همچون شناسنامه ، نشانگر هویت تاریخی و ملی ماست که فقدان آنها غیرقابل جبران است. موزه ها و آثار فرهنگی و تاریخی تنها برای بازدید و گذران اوقات فراغت و آموزش کاربرد ندارند بلکه اینگونه اماکن ، محل مناسبی هستند برای حفاظت و حراست علمی از نفایس بیبدیل هنری و اسناد، مدارک و اشیای علمی و فرهنگی که جمله آنها فرایافته ای بازمانده از پیشینیان و نیاکان ماست که براثر مراقبت آنان، امروز در دسترس ما قرار گرفته اند. در باستانشناسی ، برای نگهداری از اینگونه نفایس فرهنگی ارزشمند از روش هایی که در علم حفاظت تعریف شده ، استفاده میشود تا به مدد آن از خطر نابودی و دستبرد و حتی تخریب در امان بمانند. همچنین دانش حفاظت به مرمت اشیای آسیب دیده نیز پرداخته و با بازپیرایی آن اشیا و آثار معماری تا سرحد امکان به صورت آغازین درخواهند آمد و شاید در طولانی  شدن عمر اینگونه آثار نفیس هم موثر باشد. پژوهشکده حفظ و احیاء و مرمت در حال حاضر وظیفه انجام این امور را دارد. اهمیت حفاظت و مراقبت از آثار ، قابل چشمپوشی و کتمان نیست و کار نمایش و عرضه آنها در موزه ها و سایتهای باستانشناسی بدون انجام این امر مقدور نیست. معمولا حفاظت اموال و اشیای فرهنگی و آثار تاریخی_ملی به سه صورت انجام میشود : حفاظت فیزیکی ، حفاظت فنی ، حفاظت قانونی.

حفاظت فیزیکی

به منظور حفاظت بافت قدیمی ابنیه و آثار معماری و نیز اشیای موزهای اینگونه حفاظت صورت میگیرد ، به ویژه در گنجینه ها و موزه ها امکاناتی را فراهم می آورند تا آثار درون موزه ها از ایمنی کامل برخوردار شوند.بهره گیری از شیشه های چندجداره ، قفل های ویژه ، گاوصندوق های مطمعن ، ویترینهای مناسب با وسایل مجهز همچنین از لحاظ احداث ساختمان موزه هم جنبه حفاظتی بنا کاملا باید از پیش طراحی و به طور کالبدی در موزه نصب شده باشد از جمله آنها امکانات و ابزارهای ایمنی و سیستم های الکترونیکی و الکتریکی در داخل موزه و تدارک نیروهای انسانی و آموزش دیده برای حراست و نگهبانی بیرون ساختمان موزه و نگهبان ویژه جهت مراقبت از اشیای داخل موزه ها است. در مورد امکان تاریخی_فرهنگی هم از طریق پایگاه های حفاظتی ، پاسداران مربوطه اعزام و در مراقبت از اینگونه آثار همت میگمارند.

حفاظت فنی

هنگام به نمایش گذاردن و عرضه اشیای موزه ای ، چنانچه همه جوانب کار در نظر گرفته نشود زیانبار خواهد بود. نمایش اشیای موزه ای هر چند موجبات جلب توجه بازدیدکنندگان را فراهم می آورد ، لیکن بدون توجه به روشهای مناسب حفاظت فنی، اغلب در نمایشگاه ها و ویترین های تعبیه شده شرایطی را ایجاد میکند که منتهی به ویرانی آثار میشود و همین امر در خصوص آثار تاریخی هم صدق میکند که نتیجه عدم مراقبت های فنی لازم در مورد اشیا و آثار است. به همین منظور جهت حفظ و نگهداری از اموال فرهنگی_تاریخی و اشیای موزه ای کلیه اقدامات فنی نظیر ایجاد آزمایشگاه های تحقیقاتی و حفاظتی و بازپیرایی آثار و نیز تجهیز این ساختارها به دستگاههای پیشرفته برای جلوگیری از انهدام اموال و مرمت بخشهای مختلف آثار تاریخی_فرهنگی و اشیای موزه ای لازم و ضروری است. خطراتی نظیر تاثیر آب و هوا، رشد نباتات و حشرات موذی، عوامل طبیعی نظیر سیل، زلزله، باران های شدید در آثار تاریخی و رطوبت و دمای نامناسب تنها بخشی از حلقه بی پایان تجزیه و ترکیبی است که ناچارا روی زمین رخ میدهد و اشیا و اموال منقول و غیرمنقول و حتی ساختمان های قدیمی را که در معرض آنها قرار میگیرند آسیب پذیر ساخته و آنها را به خطر می اندازد. از جمله مواردی که در مقابل اینگونه خطرها زودتر آسیب میبینند عبارتند از: چوب، فلزات مختلف، کاغذ، گچ، آجر و بالاخره مواد رنگی. نگهداری و حفاظت از این آثار نیاز به داشتن اطلاعات فنی دارد که به دانش و علم حفاظت مربوط میشود که امروزه به صورت شاخه های جدیدی از علوم و مهارت ها در دانشگاه های جهان تدریس میشود و آموزش های لازم را در خصوص نگهداری بناها و اشیای موزه ای چه در تالار ها و چه انبارهای موزه نسبت به میزان رطوبت، مقدار نور، نوع نور ، خشکی و برودت هوا و… خواهند داد که در کل انجام کلیه کارهای مربوط به این امور را حفاظت فنی میگویند. علاوه بر این در خصوص نگهداری از آثار تاریخی- فرهنگی هم، روش های علمی مناسب تا نوع بنا و سایت های تاریخی و تپه های باستانی آموزش داده میشود تا در عمل مورد استفاده قرار گیرد زیرا حفاظت از اموال فرهنگی- تاریخی نیز از وظایف متولیان امر بوده و تاکنون جنبه بین المللی هم پیدا کرده است.

بدفهمی در مرمت چیست؟

مرمـت یکـی از راههـای نگهـداری آثـار تاریخی اسـت و یکــی از دلایل مرمــت، انتقــال منصفانه ی آثــار بــه آینــدگان اســت. از زمــان آمــوزش دانشــگاهی رشــته ی حفاظـت و مرمـت آثـار تاریخـی، دسـتورالعمل هایی نیـز تدویــن گردیــد و بالطبــع کنفرانــس و منشــورهایی در ایــن راســتا برگــزار شــد، بــرای مثــال در منشــور ونیــز بــرای مرمــت، تعریفــی تدویــن شــد کــه بنــای آن بــر حفـظ مـواد و مصالـح اصلـی و مسـتندات اصیـل اسـت. امــا، یکــی از مهمتریــن کنفرانسهــای برگــزار شــده، ســند نــارای ژاپــن اســت کــه دســتورالعمل های مهمــی بـرای مرمـت آثـار و بنـا تعییـن گردیـد. حفـظ اصالـت آثـار تاریخـی از مهمتریـن دسـتورالعمل هایی اسـت کـه در سـند نـارا بـدان پرداختـه شـد. در ایــران، کتابهــا و رســاله هایی بــا محوریــت اصالــت آثــار تاریخــی اســتخراج شـد و ایـن نشـان دهنـده حساسـیت موضـوع اصالـت اسـت. پرداختـن بـه موضـوع اصالـت یعنـی شـناخت درسـت از یـک اثـر تاریخـی هــدف نگارنــده پرداختــن بــه موضــوع اصالــت نیســت و در مقابــل قصــد پرداختــن بــه موضــوع بدفهمــی اســت کــه در تضــاد بــا موضــوع اصالــت اســت. بدفهمــی یعنــی نداشـتن اطلاعـات کامـل و درسـت از یـک اثــر تاریخــی کــه گاهــی ایــن بدفهمــی میتوانــد عمــدی یــا غیرعمــدی باشــد کــه در دو حالــت بدفهمــی خســارتهای زیــادی بــه آثــار وارد میکنــد کــه گاهــی جبــران ناپذیــر اســت. بدفهمــی ســابقه ی طولانی در حــوزه هنــر و علــوم دارد بــرای مثــال عــدم آشــنایی دقیــق بــا زبــان احیانــا منجـر بـه اشـتباهات بـزرگ میشـود. خاورشناسـان گاه شـعری را غلـط خوانده انـد و اطلاعـات زندگـی نامـه ای یـا محتوایـی نادرسـتی از متـن اسـتنباط کرده انـد. گاه نام شـاعران را غلـط خوانده انـد، چـرا کـه در ادوار کهـن، خط فارسـی بـدون نقطـه و علائم زبـر زنجیری و سـجاوندی نوشــته می شــد، ایــن گونــه بدفهمــی معمــولا در مــورد آثــار کهــن رخ میدهــد و میدانیــم مرمــت نیــز از ایــن موضـوع مسـتثنی نیسـت. بدفهمـی در حـوزه مرمـت از ابتـدای پیدایـش تـا امـروز بسـیار رخ داده اسـت. زمانــی کــه مرمتگــر شــناخت کاملــی بــه رنگهــای اســتفاده در دوره هــای تاریخــی مهمــی ماننــد ایلخانــی و تیمــوری نــدارد و اصلا فلســفه رنگهــا را نمیدانــد و رنــگ جدیــد خلــق شــده متفــاوت از رنــگ اصلــی اسـت، یعنـی یـک بدفهمـی در مرمـت اســت، در مســجد جامــع کرمــان ایــن بدفهمــی مشــهود اســت. وقتـی کـه مرمتگـر بـه طرحـی کـه هنرمنــدان قدیمــی در آثــار اســتفاده میکردنــد، شــناختی نــدارد و بــدون مطالعــه بــه مرمــت میپــردازد، یعنــی یــک بدفهمــی در مرمــت رخ داده اســت، در کاشــیکاری گنبــد شــیخ لطـف الله ایـن موضـوع مشـهود اسـت اگــر اثــر تاریخــی مدنظــر مــا یــک کتیبــه تاریخــی باشــد، بــدون شــناخت هنرمنــد اصلــی، بــدون شــناخت دیگــر آثــار هنرمنــد اصلــی و بــدون شــناخت اصــول نــگارش کتیبــه، نبایــد مرمــت صــورت بگیــرد، چــون میتوانــد یــک بدفهمـی در پـی داشـته باشـد. مـواردی اسـت کـه در خوانـش کتیبه هـا، اشـتباه میشــود، بــه نظــر می آیــد مرمتگــر یــا گاهــی اوقــات باستانشــناس در خوانــش دچــار بدفهمــی شــده اســت عـلتی کــه نتیجــهی آن، انتقــال اطلاع اشــتباه میشــود و گاهــی در اثــر ایــن بدفهمــی، بــه اشــتباه مرمــت انجــام میشــود. موضـوع بدفهمـی متاسـفانه در برخی از آثــار تاریخــی در ایــران رخ داده و میتوانــد ادامــه دار باشــد، مگــر اینکــه دســتورالعمل های جــدی تدویــن شــود. بــه نظــر می آیــد کــه بایــد بیشــتر بــه موضــوع بدفهمــی پرداخــت، چــون در تضـاد کامـل بـا موضـوع حفـظ اصالـت و اصالتمنــدی اســت و میتوانــد و باعــث انتقــال اطلاع همیــن طــور صدماتــی بــه آثــار وارد کنــد. انتخــاب افــراد متخصــص بــرای درک درسـت آثـار تاریخـی و شناسـایی تمامــی ابعــاد آثــار، یکــی از راههــای پیشـگیری از بدفهمـی در مرمـت اسـت.

تنوع فرهنگی و نقش آن در حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی

تنــوع فرهنگــی عاملــی مهــم در انتخــاب رویکــرد حفاظتــی و مرمتــی اســت. ســند نــارا 1994 به روشــنی بــه ایــن موضــوع پرداختــه اســت. مطابــق ایــن ســند، داوری هایـی کـه در مـورد ارزشهـای امـوال فرهنگـی صــورت میگیــرد از فرهنگــی بــه فرهنگــی دیگــر و حتــی درون خــود آن فرهنــگ ممکــن اســت متفــاوت باشــد، و به همیــن دلیــل اســت کــه هــر اثــری بایــد در بسـتر فرهنگـی و اجتماعـی خـودش شـناخته شـده، و اصالــت ارزشهایــش بررســی و معرفــی شــوند در واقــع اصــل احتــرام بــه تنــوع فرهنگــی، عاملــی اســت کــه میتوانــد راه را بــر تبعیــت از نســخه ها و دســتورالعملهای از پیــش تعییــن شــده ی حفاظتــی و مرمتــی ببنــدد، و رویکــرد و تصمیم گیری هــا را پیــش از هرچیـز متوجـه شـناخت و درک فرهنـگ مالـک اثـر نمایــد. هرچنــد رســیدن بــه چنیــن درک صحیحــی نیــز خــود نیارمنــد بررســی هایی دیگــر جهــت حصــول اطمینـان از اصالـت اثـر اسـت، بـه کمـک عواملـی مانند :  اسـتفاده از علـوم مختلـف مرتبـط، شـناخت ارزشهـای اثـر، مستندسـازی و پایـش وضعیـت اثـر در گـذر زمـان، توجــه بــه تغییــرات و اولویتهــای ارزشهــای اثــر به ویــژه ارزشهایــی کــه متأثــر از تغییــر و تحــولات شــرایط محیطــی و اجتماعــی بســتر اثــر هســتند. امــا از سـویی دیگـر، موضوعـی کـه هیچـگاه نبایـد از نظـر دور نگاهداشــت، رســیدن بــه یــک زبــان مشــترک اســت، تــا بتــوان اطمینــان حاصــل نمــود اهمیــت، نقـش و ارزشهـای ویـژه ی هـر اثـر در هـر منطقـه یـا فرهنگــی، چــه توســط مرمتگــر و حفاظتگــر به عنــوان طــراح و مجــری اقدامــات، چــه از طریــق ســازمانها و ارگانهــای بالاتــر بهعنــوان تصمیم گیرنــدگان و تعییــن کننــدگان رویکردهــای حفاظتــی در ســطح کشــوری، و چـه توسـط مـردم هـر شـهر و محلـه به عنـوان کسـانی کـه همـه یـا حداقـل بخشـی از ارزشهـای اثـر وابسـته بــه فرهنــگ و ســنتهای مردمــان آن منطقــه اســت، به درســتی درک شــده اســت. کلیــد رســیدن بــه ایــن زبــان مشــترک، آگاهی بخشــی عمومــی اســت. ایــران از جملــه کشــورهایی اســت کــه در آن از گذشـته های دور مـردم بـا اعتقـادات مذهبـی، عقیدتـی، قومیتـی و آداب و رسـوم مختلـف در کنـار هـم زندگـی میکننـد. دور از واقعیـت نیسـت اگـر گفتـه شـود وجـب بــه وجــب ایــن خــاک، آثــار و شــواهد و نشــانه هایی در خـود دارد، و بنابرایـن برخـورد بـا هریـک از ایـن آثـار و شـواهد، شـناخت آن خطـه و منطقـه و فرهنـگ متعلقـه را میطلبــد.

رابطه بین مرمتگر و اثر

یکــی از نــکات عمــده در تبییــن شــیوه های مرمــت ، رابطــه بیــن مرمتگــر و اثــر ، و حــدود ایــن ارتبــاط اســت. محــدوده ایــن ارتبــاط ســبب میشــود تــا یــک اقــدام مشــخص مرمتــی بــرای آثــار مختلــف، توســط مرمتگــران گوناگــون و در کشــورهای مختلــف، نمودهــا و نتایــج متفاوتــی داشــته باشــد. به علاوه عوامــل مختلفــی همچــون مــواد تشــکیل دهنــده و ترکیــب و ســاختار، وجــوه ارزشهــای اثــر تاریخــی یــا هنــری آن، محــدوده و محیــط اثــر، مســائل زیبایی شــناختی، در شــکل گیری ایــن حــدود مؤثرنــد. امــا ، یکــی از عواملــی کــه میتوانــد نقشــی تعییــن کننـده در اقدامـات مرمتگـر داشـته باشـد، مخاطـب اثـر اسـت کـه ارتبـاط بیـن اثـر و او هدفـی مهـم در رویکـرد مرمتــی محســوب میشــود. بــه هــر حــال علیرغــم اصـول کلـی و عمومـی حفاظتـی و مرمتـی کـه مرمتگـر خــود را ملــزم بــه انجــام و اجــرای آن میدانــد، تأثیــر مخاطـب در تصمیم گیـری او امـری انـکار ناپذیـر اسـت. بدیهـی اسـت نـوع نـگاه مخاطـب بـه میـراث فرهنگـی در کشـورهای مختلـف یکســان نبـوده، بسـتگی زیـادی بـه شـناخت و جهان بینـی او در بسـتر فرهنگی جامعـه ای دارد کـه در آن نمـو داشـته اسـت. تـا جایـی که میتـوان گفـت در دنیـای امـروز نگـرش مخاطـب نسـبت بــه آثــار تاریخــی و فرهنگــی وابســته بــه غنــی بــودن کشـور متبـوع از لحـاظ میـراث فرهنگـی نیسـت، بلکـه از طریـق معرفـی، تبلیـغ و ترویـج اسـت کـه میتـوان طبقـات مختلـف جامعـه را نسـبت بـه ارزشهـا و پیـام آثـار و حقوقـی کـه در رابطـه بـا میـراث فرهنگـی دارند آگاه نمـود. بـا نهادینـه شـدن ایـن آگاهـی و درک اسـت کــه هــم مرمتگــر و هــم مخاطــب و دیگــر ذینفعــان در کنــار یکدیگــر بــه حفاظــت از اثــر میپردازنــد. رویکـرد مرمتـی نیـز خـواه ناخـواه در تقابـل یـا تعامـل بـا درک مخاطـب قـرار میگیـرد. بـه عـلاوه، موضـوع مهـم دیگـر نـگاه یـا خواسـت مالـک یـا صاحـب اثـر اسـت کـه میتوانـد شـخص، مؤسسـه، یـک ملـت یـا یـک کشـور باشـد. در همیـن محـدوده نـگاه مخاطـب نســبت بــه مســائل مذهبــی و عقیدتــی هــم میتوانــد گاه موجــب تغییــر رویکــرد مرمتگــر و انجــام اقــدام مرمتـی بـه شـیوه ای حتـی خلاف آنچـه نظر شـخصی حرفـه ای و تخصصــی اوســت بشــود.

خوانایی در مرمت

موضـوع دیگـر اهمیـت خوانایـی در مرمـت اسـت و اینکـه تـا چـه حـد بایـد مرمـت قابـل مشـاهده باشـد، موضوعــی کــه طــی ســالیان گذشــته همــواره بــه بحــث کشــیده شــده اســت و البتــه نتایــج آن نیــز در قالــب بندهایــی در منشــورهای مرمتــی آورده شــده اند. گاه اقــدام مرمتــی از فاصلــه ای بســیار دور نیـز قابـل تشـخیص اسـت و گاه بـرای تشـخیص ایـن تفـاوت، بیننـده بایـد در فاصلـه ای نزدیـک نسـبت بـه اثـر قـرار بگیـرد. کنـکاش دربـاره عاملـی که سـبب ایـن تفـاوت میشـود حائـز اهمیـت اسـت، عاملـی کـه گاه در چارچـوب اصـول و مبانـی نظـری مرمتـی اسـت امـا فشـارها و الزامـات محیطـی ماننـد تفکـرات مذهبی و عقیدتـی یـا فرهنگـی بومـی و محلـی و حتـی سـلیقه شــخصی مرمتگــر میتوانــد تأثیــری قابــل توجــه بــر آن داشـته باشـد. دو وجـه کلـی را بـرای خوانایـی در مرمـت میتـوان متصـور شـد. اول وجـه تخصصـی اسـت، کـه بـا توجـه بــه معیارهــا و همچنیــن خلاقیت هــای مرمتگــر نمــود یافتـه و حـدود و انـدازه بخـش مرمـت شـده از بخـش اصیـل قابـل تشـخیص میشـود. وجـه دیگـر مربـوط به بیننده یا مخاطب اثر. در ایــن تحلیــل، ِ بیننــده دیگــر تنهــا نقــش گردشــگر صــرف و ناظــری منفعــل نــدارد، بلکــه جزئــیلاینفک از چرخــه ی شــناخت میــراث و فرهنــگ محســوب میشــود کــه درک و تعامــل او بــا اثــر میتوانــد نقــش مهمــی در حفــظ و بقــای اثــر داشــته باشــد. بررســی مرمت هــای انجــام شــده بــر روی آثــار مختلــف در دنیــا نشــان میدهــد کــه حــدود و میــزان خوانــا بــودن آنهــا گاه دامنــه و گســتره ای از حــد تشــخیص ســخت یــا ریزبینانــه به راحتـی قابـل تشـخیص توسـط بازدیدکننـدگان را در برمیگیــرد در اینصــورت و خصوصــا در مــورد اول ممکــن اســت خطــر ، فریــب خــوردن مخاطــب از نظــر دور نگــه داشــته شــده یـا نادیـده گرفتـه شـود. امـا در همیـن محـدوده نیـز، نمیتـوان تأثیـر عوامـل مختلـف زمینـه ای و محیطـی ماننـد فرهنگـی، اجتماعـی، سیاسـی و مذهبـی را نادیده گرفــت. ایــن تأثیــر تــا حــدی اســت کــه گاه بــرای نجــات یــک اثــر لازم میشــود از چارچــوب مبانــی مرمتــی تخطــی صــورت گیــرد. در چنیــن شــرایطی چگونــه میتــوان ضمــن وفــادار بــودن بــه اصــول و مبانــی مرمتــی و حفاظتــی، رضایــت مخاطــب، مالــک یـا ذینفعـان را کسـب نمـود؟ اینجاسـت کـه اگـر یکـی از وجـوه تأثیرگـذار در رویکـرد مرمتـی وجـه اجتماعـی و فرهنگــی دانســته شــود، ضمــن تأکیــد مجــدد بــر اهمیـت نقـش مخاطـب اثـر در اتخـاذ رویکـرد، اهمیـت پرداختــن بــه مقولــه آگاهی بخشی پررنگترمیشــود.

نقش ارزشهای ملموس و ناملموس

موضــوع مهــم دیگــر نقــش ارزش هــای ملمــوس و ناملمــوس نهفتــه در آثــار تاریخــی در تعییــن رویکردهـای حفاظتـی یـا مرمتـی اسـت، و اینکـه سـهم هــر یــک از عوامــل ارزشــی چگونــه تعییــن میشــود. میتـوان گفـت کـه تـا اواسـط قـرن بیسـتم یـا کمـی بعــد از آن هــدف از مرمــت بیشــترحفظ کالبــد آثــار بــود، لیکــن در چنــد دهــه اخیــر به ویــژه بــا تدویــن و تصویـب کنوانسـیون ها و منشـورهای مختلـف از جملـه کنوانســیون حمایــت از میــراث فرهنگــی و طبیعــی ، کنوانســیون محافظــت و مراقبــت از میــراث ناملمــوس و بیانیــه نــارا، وجــوه غیرملمــوس آثـار تاریخـی مـورد توجـه ویـژه قـرار گرفـت. بـه ایـن ترتیـب علـاوه بـر مـاده و کالبـد اثـر، روش و چگونگـی ســاخت، مهارتهــای بــه کار رفتــه، مفاهیــم و معانــی همــراه بــا آنهــا، رســوم و اعتقــادات مســتتر در آن و غیـره نیـز اجـزاء جدایی ناپذیـر از اثـر محسـوب شـدند. حــال بــا ایــن دیــدگاه، دخالــت و اقدامــات مرمتــی و حفاظتـی در اثـر نـه فقـط بـا هـدف بقـاء جسـم اثـر، که بــه منظــور مانــدگاری روح آن نیــز صــورت میگیــرد. امـا اینکـه بـه هـر یـک از ایـن دو وجـه یعنـی مـاده و روح اثـر، چـه سـهمی تعلـق میگیـرد موضـوع دیگـر بحــث اســت کــه نیــاز بــه شــناخت و درک کاملــی از اثــر و وجــوه ارزشــمند متصــف بــه آن، جامعــه و محیــط احاطــه کننــده اثــر دارد. دلیــل برقــرار مانــدن محوطه هایــی همچــون تخت جمشــید و پاســارگاد در طــول بیــش از دو هــزار و پانصــد ســال، نــه فقــط علاقمنـدی مـردم بـه حفـظ کالبـد آن، بلکـه بـه دلیـل حرمــت و ارزش مفهومــی و معنــوی اســت کــه مــردم بــرای آن قائــل بوده انــد تــا جایــی کــه در فضــای آن فرایــض مذهبــی بجــای می آوردنــد. نمونــه آشــکار دیگــر ایــن امــر ارگ بــم اســت کــه طــی ســال های موجودیــت خــود، بیشــترین و بهتریــن حفاظتگــران آن مردمــی بوده انــد کــه مهمتریــن رســوم و عــادات مذهبــی، عقیدتــی و ســنتی زندگیشــان را در فضــای آن برگــزار میکردنــد. در کشــورهای خارجــی نیــز ُرم و آکروپلیـس آتـن نمونه هـای شـاخصی کولوسـئوم هسـتد کـه علاقمنـدی و توجهـات مردمـی، قویتریـن نقـش را در بقـا و ماندگاریشـان ایفـا کـرده اسـت. در واقــع بــا ایــن تعبیــر، حفاظــت جــز بــا دلبســتگی بــه آثــار، و دلبســتگی جــز بــا شــناخت و درک اهمیــت و ارزشهـا میسـر نمیشـود. زمانـی کـه موضـوع مـورد توجــه حفــظ یــک محوطــه باستانشــناختی اســت، کــه ارزش کالبــدی آن کمتــر در چشــم مخاطــب آشـکار شـده، ایـن تفـاوت در سـهم بیشـتر بـه چشـم میخـورد زیـرا سـهم بیشـتر متعلـق بـه روح مـکان یـا ارزش هـای ناملمـوس آن اسـت کـه مخاطـب ضـرورت حراسـت و حفاظـت، و انتقـال آن بـه آینـدگان را درک میکنـد. بنابرایـن، نمیتـوان سـهم مشـخص و معینـی را بـه جسـم و روح یـا وجـوه ملمـوس و ناملمـوس اثـر اختصـاص داد، بلکـه ایـن حـدود از اثـری بـه اثـر دیگر، و در هـر بسـتر فرهنگـی و اجتماعـی خـاص، متفـاوت و قابــل بحــث و اندیشــه اســت.

اقتصاد و حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی

تعییــن حــدود نقــش تنگناهــا یــا ظرفیتهــای اقتصـادی در تعییـن شـیوه های مرمـت نیـز بایـد مـورد توجــه قــرار گیــرد. در ایــن رابطــه دو موضــوع قابــل طـرح اسـت : ابتـدا وجـود یـا عـدم وجـود اعتبـار مالـی مـورد نیـاز بـرای انجـام کار مرمتـی اسـت. پـر واضـح اسـت کـه در دنیـای امـروز نبـود منابـع مالـی میتوانـد آثــار تاریخــی را در معــرض نابــودی قــرار دهــد کــه نمــود آن را میتــوان در کشــورهایی ماننــد افغانســتان، بنـگلادش و برخـی کشـورهای آفریقایـی و … مشـاهده نمــود. عامــل دیگــر، فقــدان یــا کمبــود دانــش فنــی اســت کــه حتــی در صــورت وجــود و فراوانــی منابــع مالــی، موجــب میشــود تــا اقدامــات مرمتــی راه بــه جایــی نبــرده و بجــای مفیــد بــودن، مضــر و مخــرب باشــند کــه نمونه هــای آن را نیــز میتــوان در برخــی کشـورهای همسـایه بـا پشـتوانه مالـی قـوی مشـاهده ً نمـود. بـه همیـن سـبب، یکـی از اقداماتـی کـه حتمـا پیــش از انجــام و حتــی شــروع یــک فعالیــت مرمتــی و حفاظتـی بایسـتی صـورت پذیـرد، بـرآورد اقتصـادی و دانــش فنــی بــرای هــر پــروژه در همــان کشــور میباشـد. نتایـج ایـن بـرآورد، حـدود نقـش هـر یـک از ایــن دو عامــل را نیــز مشــخص می نمایــد.

دخالت در مرمت های گذشته

تصحیــح مرمتهــای انجــام شــده در گذشــته کــه از نظــر شــیوه اجــرا و یــا مــواد مــورد اســتفاده اشــتباه تشــخیص داده شــده اند مســأله مهــم دیگــر محســوب میشــود. بــا بهره گیــری از دانــش امــروزی در حــوزه حفاظـت و مرمـت آثـار تاریخـی ممکـن اسـت بخشـی از شــیوه ها و مرمت هــای انجــام شــده در گذشــته اشـتباه و مخـرب تشـخیص داده شـوند. حـال پرسـش ایـن اسـت کـه بـه رغـم ایـن تشـخیص بـا عنایـت بـه ایــن مهــم کــه مرمت هــای انجــام شــده در گذشــته نیـز بخشـی از موجودیـت یـک اثـر تاریخـی محسـوب میشــوند، دخالــت در مرمت هــای گذشــته در چــه شـرایطی و بـه چـه میـزان مجـاز محسـوب میشـود. خصوصـا در شـرایطی کـه تشـخیص داده شـود از نظـر فنــی و همینطــور فرهنگــی مرمت هــای انجــام شــده بــرای اثــر مخرب انــد. اگــر اثبــات شــود کــه مرمــت انجــام شــده از هــر دو منظــر مخــرب بوده انــد، یعنــی از مـاده نامناسـبی اسـتفاده شـده اسـت کـه موجودیـت اثـر را بـه مخاطـره انداختـه اسـت، و یـا شـیوه ای بـکار بــرده شــده کــه ارزش هــای اثــر را کاملا خدشه دار کـرده اسـت، ماننـد آنچـه در آکروپولیـس یونـان انجـام گرفتـه بـود و شـرح آن داده شـد، در ایـن شـرایط شـاید دخالــت در مرمت هــای قبلــی بــا در نظــر گرفتــن احتیاط هــای لازم قابــل توجیــه و منطقــی باشــد.

درک فضای احساسی حاکم بر اشیاء

زمانـی کـه یـک متخصـص حفاظـت و مرمـت یـک اثــر تاریخــی را مشــاهده مینمایــد تصــوری از آن در ذهنــش ایجــاد میشــود و ســؤال هایی طــرح میکنــد کــه میتوانــد بــه تصویــر فکــری و ذهنــی دقیقتــر او کمــک نمایــد، ماننــد: ایــن اثــر از چــه مــاده ای ســاخته شــده اســت؟ایــن اثــر مربــوط بــه چــه دوره تاریخـی میباشـد؟آیـا خالـق اثـر مشـخص اسـت یـا نامشــخص و… . یافتـن پاسـخ ایـن سـؤالات بـه متخصصیـن کمـک میکنــد تــا تصویــر ذهنــی خــود در ارتبــاط بــا خالــق اثــر را تجزیــه و تحلیــل نماینــد. ایــن تصویــر ذهنــی ایجــاد شــده بــا شــناخت عواملــی نظیــر: ادراکات انســانی، روابــط انســان بــا اشــیاء، و شــناخت عناصــر تأثیرگـذار در فضـای احساسـی تکمیلتـر خواهـد شـد.

ادراک انسانی : در واقــع احساســات انســانها وابسـته بـه ادراکات آنهاسـت. ادراکات انسـانها در رابطـه بــا هــر موضوعــی بســتگی بــه میــزان دریافتهــا و دادههــا و تئوریهــای وی در طــول زندگــی دارد. همانطورکـه عطـار نیشـابوری ادراکات انسـانی را روالـی در برگرفتـن از دادههـا و دیدگاههـا و گذرهایـی پرشـمار میدانــد.

روابـط انسـان بـا اشـیاء : هـركاري كـه انسـان انجـام ميدهـد، داراي يـك جنبه احساسـی اسـت. بشـر خــود را بــا اســتفاده از تكنولوژي هــای روز، بــا اشــياء فيزيكــي وفــق ميدهــد و از ايــن طريــق يــك رابطــه و تعـادل پويـا بيـن انسـان و اشـیاء، عـلاوه بـر ارتبـاط ميـان انسـان ها، بوجـود مي آيـد. بـراي اينكـه بتـوان بـه تصـورات و ذهنيـات هـر فـرد پـی بـرد، بايسـتي بتـوان ايـن روابـط را تـا حـدودی درک کـرد و در یـک قالـب یـا یـک مفهـوم هماهنـگ قـرار داد.

شــناخت عناصــر تأثیرگــذار در تشــخیص فضــای احساسـی : بــرای درک فضــای احساســی اولیــه حاکــم بــر شــیء، عوامــل مختلفــی دخیــل میباشــند : 1_ فضــا و شــرایط روحــی و اقتصــادی و اجتماعــی خالــق اثــر (در صورت مشخص بودن) ، 2_ تاریخ ، 3_ اجتماع ، 4_ منطقه جغرافیایی 5_ مذهب ، 6_ سیاست و اقتصاد ، 7_  شرایط محیطی 8_ شرایط زمانی و مکانی.

درک فضای وجودی حاکم بر اشیاء

اشـیاء بعـد از خلـق شـدن یـک دوره تاریخـی را سـپری خواهنــد کــرد ، اتفاقاتــی را کــه در ایــن دوره تاریخــی متحمــل میشــوند، باعــث تغییــرات و گاهــی آســیب در سـاختار اشـیاء میشـود.اولیـن گام بـرای درک ایـن فضـا و تصمیــم بــرای اقدامــات حفاظتــی و مرمتــی، شــناخت ســاختار شــیء و تعاریــف مربــوط بــه ســاختار میباشــد، تــا بتــوان شــرایط وجــودی اشــیاء را بــه درســتی تصــور نمــود. هــر ســاختار دارای خــواص فیزیکــی، مکانیکــی، شــیمیایی اســت. بــا تجزیــه و تحلیــل ایــن خــواص، میتــوان فضــا و شــرایط وجــودی اشــیاء را درک کــرد و فضـای احساسـی را در زمـان خلـق آن اثـر تـا حـدودی تصـور نمـود. ســاختار از عناصــر، اجــزاء، عوامــل، اعضــاء و قطعــات تشـکیل شـده اسـت. درک روابـط بیـن آنهـا کـه ثابـت هسـتند یـا دائمـی، متغیـر و یـا فقـط تغییراتـی کـه بـه آرامــی رخ میدهــد، تأثیــرات گســترده ای در فضــای وجــودی حاکــم بــر اشــیاء دارد. تقریبــا بیشــتر تغییــرات و دگرگونی هــا در شــیء باعــث بوجــود آمــدن آســیب میشـود. تغییـرات و دگرگونـی در اشـیاء اجتنـاب ناپذیـر اســت. پیــاژه، توجــه بــه ســاختار را نوعــی شــیوه تحلیــل واقعیــات مشــاهده شــده میدانــد. از دیــد او ایــن روش اهمیتـی بنیادیـن بـرای علـوم بشـری دارد. و میگویـد، هــر ســاختاری دارای ســه ویژگــی اســت :

_کلیت : یکپارچگــی درونــی، ســاختارهایی کــه بافــت را ســامان بخشــیده اســت.

_دگرگونی هــا : بدیــن معنــا کــه ســاختار، سیســتم ناپایـداری اسـت کـه پیوسـته در حـال دگرگونـی اسـت.

_خودســازماندهی : حفــظ ســاختار از درون خــود ســاختار اســت و نــه خــارج از مرزهــای آن.

چنانچـه بـا دیـد شـناخت سـاختار شـیء پیـش برویم و مـوارد ذکـر شـده در بـالا را مـد نظـر قـرار دهیـم، دیدگاه و دریافـت فضـای وجـودی حاکـم بـر شـیء متکاملتـر خواهــد شــد. بنابرایــن توجــه بــه ســاختار اشــیاء، در واقــع توجهی اندیشــمندانه و باطنــی و ناملمــوس، از چارچــوب اصلــی و پشــت پــرده ای از پدیده هــای ظاهــری میباشــد. توجــه بــه ســاختار بــه دنبــال راهــی اسـت بـرای بیـان پیونـد درونـی بیـن اعضـا و قطعـات. تغییــرات و دگرگونی هایــی کــه باعــث متحــول شــدن شـیء میشـود، گاهـی باعـث تغییـرات در سـطح میکـرو و گاهــی در ســطحی بزرگتــر و ماکــرو و گاهــی موجــب انهــدام و از بیــن رفتــن شــیء میشــود.