لوگو موزه تاریخ تجارت جندی شاپور

تاريخچه ظروف و ابزار فلزی

عصر فلزات : قبل از آنکه تقسیم بندی دوره های تاریخی برحسب دوره ی حکومت ها و سلسله های پادشاهی صورت گیرد ، قدیمی ترین تقسیم بندی بر پایه عصر فلزات انجام گرفته و پژوهش ها نشان داده اند که این کار در ابتدا توسط ایرانیان انجام شده است. تقسیم مراحل تاریخ بشری بر مبنای فلزات چهارگانه در اوستا آمده و در ایران چهار فلز طلا ، نقره ، فولاد و یک هم جوش (آلیاژ) ناشناس از آهن مبنای تقسیم بندی دوره های تاریخی بوده است. این سنت بعدها درآئین بودایی نیز ظاهر شده و به یونان قدیم نیز راه یافته است. انتقال این سنت به سرزمین بابل به این صورت بود که در آنجا دانشمندان براساس این تقسیم بندی ها رابطه ای بین سیارات و فلزها برقرار کردند و به کمک نجوم و ستاره شناسی اثر حرکت سیارات را در تاریخ بشری مورد بررسی قرار دادند.

عصر فلزات را به طور خلاصه می توان به چند مرحله ی زیر تقسم کرد :

مرحله (1) : فلزات موجود محلی که به دست بشر جمع آوری می شده و صورت های خاصی از سنگ ها بوده است،  مانند : مس ، طلا ، نقره و سنگ های آسمانی.

مرحله (2) : فلزات موجود محلی که پس از جمع آوری شدن ، چکش کاری و  بریده می شده اند،  مانند : مس ، طلا ، نقره و سنگ های آسمانی.

مرحله (3) : عصر سنگ معدن که در آن بشر از سنگ معدن به فلزها و آلیاژهایی چون سرب ، آنتی موان ، قلع ، روی و برنج دست یافت.

مرحله (4) : عصر فولاد که شناخت و تولید چدن ، آهن کم کربن و فولاد را در بر می گیرد.

دوره های تاریخی فلزکاری

شکی نیست که بشر در آغاز عصر فلزات به طور تصادفی و طبیعی به وجود فلزات و خواص آنها پی برده است. احتمالا انسان اولیه در جست و جوی خود برای یافتن سنگ های مناسب برای ابزار سازی ، به بعضی از سنگ ها برخورد نموده باشد که خواصی جدای از سنگ های معمولی داشته اند.  نخستین مرحله ی فلزکاری و عصر فلزات با دست یافتن به فلزاتی که به طور طبیعی در روی زمین یافت می شده اند از جمله مس ، طلا ، نقره و سنگ آسمانی، آغاز شد. در ابتدا بشر از این فلزات تنها به عنوان نوعی سنگ استفاده می کرد و بین آنها با سنگ های معمولی تفاوتی قائل نمی شد. به تدریج که به تجربه و تصادف خواص چکش خواری و شکل پذیری آنها برای او آشکار شد ، وارد مرحله ی دوم از مراحل تکاملی صنعت فلزات شد و از آن خواص ، بهره های فراوان برد. مرحله ی سوم که آن را می توان مرحله سنگ نامید با جستجوی بشر برای یافتن فلزات به صورت غیر آشکار در روی سطح زمین و با کندن زمین آغاز شد. از سنگ های معدن به دست آمده می بایست فلزات را جدا می کردند.

سنگ های معدن – سرب ، نقره ، مس ، آنتی موان ، قلع ، برنز و برنج – از جمله نخستین سنگ هایی بوده اند که به دست بشر استخراج شده اند. افسانه ی دستیابی به فلز در آغاز تمدن بشری به نحوی بدیع در شاهنامه فردوسی آمده است. فردوسی می گوید که هوشنگ – پادشاه پیشدادی- که در اعصار اولیه تمدن می زیسته است فلزات را کشف و از آنها بهره برداری کرده است. در شاهنامه چنین آمده است که هوشنگ به شناخت سنگ معدن فلزات دست یافته و موفق شده که از دل آن سنگ ها فولاد به دست آورد و آن را به کار برد.

آغاز عصر سنگ معدن و لزوم جدا کردن فلز از آن موجب تازه جوئی هایی گشت که ذوب فلزات و ریخته گری از آن جمله بوده است. این مرحله در واقع آغاز گر نخستین دوره ی عصر فلزات است. مرحله چهارم از روند تکاملی صنعت فلزکاری ، مرحله آهن است که منطبق بر عصر آهن می باشد. تجربیاتی که از دوره های پیشین در مورد ذوب سنگ معدن و جدا کردن فلز از آن در دسترس بشر قرار داشت وی را در این مرحله نیز یاری کرد و بشر با ذوب سنگ معدن ، آهن را به دست آورد. آهن های اولیه که بر اثر ذوب سنگ معدن به دست می آمدند در واقع همجوشی (آلیاژ) از آهن بودند که در آن آهن با مقداری کربن همراه بود. چدن و آهن کربن دار از جمله نخستین همجوش هایی بودند که به دست بشر تولید شدند. پیدایش صنعت فلزکاری توسط انسان براساس کشف و آگاهی او در دو زمینه انجام گرفت. از نقطه نظر زمانی ، نخست مردمان دریافتند که می توانند با حرارت دادن برخی از سنگ های درخشان آنها را ذوب کرده و به اشکال دلخواه خود در بیاورند. شناخت دیگری که زیربنای صنعت فلزات را تشکیل داد آن بود که بشر دریافت با ذوب کردن بعضی از سنگ های درخشان (سنگ هایی که حاوی فلزات بوده اند) و به کمک ذغال می تواند آنچه را که در نظر او درخشان و خالص به شمار می آمد جدا کرده و پس از خنک شدن و جامد شدن از آن وسایل مورد احتیاج خود را بسازد

زادگاه صنعت فلزات

در مورد جایگاه نخستین مراحل فلزکاری و نیز مسیری که صنعت فلزات در دنیای قدیم پیموده نظرات فراوان زیادی ارائه شده است. براساس این مستندات ، محققین محل های گوناگونی را به عنوان نخستین زادگاه فلزکاری معرفی نموده اند. شواهد به دست آمده و بررسی هایی که تا بحال در این مورد انجام شده است همگی نشان دهنده آن است که صنعت فلزات و فلزکاری ابتدا در مناطق شمال شرقی ایران ، پاکستان و قسمت های جنوب روسیه پیدا شده است. مسیر بعدی شامل گسترش صنعت فلزات به آسیای صغیر و اروپای جنوبی و شمالی بوده است. در مراحل بعدی نیز گسترش فلزکاری و صنعت فلزات به سایر نقاط دنیای قدیم راه یافته است.

فلزکاری در دنیای قدیم

پیدایش فلزکاری و صنعت فلزات در تمدن بشری تحولات فراوانی را به همراه داشته است. فلزکاران و اشخاصی که با سنگ معدن فلزات و ذوب فلزات و شکل دادن به آنها سروکار داشتند از موقعیت خاصی برخوردار بوده اند. فلزکاران اولیه تمام مراحل کار شامل اکتشاف معادن ، استخراج سنگ آهن ، جدا کردن آهن از سنگ ، ذوب فلزات و… را خود انجام می دادند ، اما در دوره های بعد این کارها کم کم شکل تخصصی تری به خود گرفت و از حرفه فلزکاری جدا شد. در دنیای قدیم فلزکاران معمولا به صورت دسته ها و اعضای وابسته به هم به فعالیت های فلزکاری می پرداختند.

در تمدن بشری فلزکاران نخستین گروه حرفه ای را تشکیل داده اند و از این نقطه نظر می توان آنها را نخستین افراد حرفه ای با تشکیلات گروهی صنفی به شمار آورد. فلزکاران در دنیای قدیم و به طور طبیعی و یا به سبب عوامل اجتماعی مانند جنگ ها ، به سرزمین های مختلف سفر می کرده اند. صنعت فلز و فلزکاری تا حد زیادی معلول همین مسافرت ها و مهاجرت ها است. در این گسترش ، عوامل انسانی یعنی خود فلزکاران نقش عمده ای داشته اند و آنان بوده اند که با مسافرت از نقطه ای به نقطه دیگر معلومات و تجربیات خود را به مناطق جدید منتقل می نمودند.

فلزکاران دارای موقعیت ویژه ای در اجتماع آن دوران شدند. به طور کلی با فلزکاران هیچگاه مثل مردمان عادی رفتار نمی شد و دیگران آنها را به دیده ی افراد عادی نمی نگریستند ، حتی در بعضی از اجتماعات نوعی قدرت های مافوق بشری و سحرآمیز نیز به این اشخاص نسبت داده می شد. این نسبت ها ، گاه فلزکاران را در زمره ی شیاطین و جادوگران و زمانی در گرو اشخاص با مقام و منزلت عالی قرار می داد. فلزکاران در اجتماعات اولیه جزو عقلای قبایل شمرده می شدند.

جایگاه ویژه فلزکاران در اجتماعات باستان موجب شده بود که گاهی مقام آنها تا مرتبه خدایی و یا دست کم قهرمانان نمادین ملی و قومی بالا رود. در فرهنگ باستانی ملت های کهن ، اسامی فلزکارانی یاد شده است که دارای مقام والایی بوده و افسانه های زیادی به آنها منسوب است. در بعضی از فرهنگ ها حتی فلزات به دنیاهای غیرزمینی ارتباط داده می شد ، چنان که در فرهنگ ایران باستان ، شهریور یکی از هفت فرشتگان مقرب در مزد یسنا پاسبان فلزات در گیتی (جهان مادی) می باشد ؛ در اوستا گاهی از واژه ی شهریور ، فلز اراده شده است. آمده است که : شهریور از کسانی که سیم و زر را بد به کار گیرند و یا بگذارند که فلزات زنگ بزنند ، آزرده خواهد شد.

در ایران قدیم نیز اهمیت خاصی به صنعت کاران و فلزکاران داده شده و موقعیت خاص فلزکار در اجتماع در افسانه های کهن این سرزمین بازتاب یافته است. چنان که در شاهنامه فردوسی آمده ، کاوه ی ایرانی که آهنگر بود بر ضد ضحاک قیام کرد و مردم را علیه او می شوراند

فلزکاری در ایران باستان

اسناد به دست آمده از دوره ی باستان و تئوری های باستان شناسی ، نشان دهنده ی آن است که شمال و بخش مرکزی ایران یکی از قدیمی ترین مراکز صنعت فلز در جهان است. از ایران زمین دانش فلزکاری و صنعت فلزات به سرزمین های دیگر از جمله آسیا  ، آفریقا و اروپا رفته است. در هزاره ی چهارم پیش از میلاد ، مس هنوز هم برای ساختن اسلحه و زینت آلات و سایر وسایل به کار می رفت. در نیمه ی دوم آن هزاره دگرگونی هایی در تکنولوژی فلزات پدید آمد و مس به روش ذوب کردن از سنگ معدن جدا شد. در قدیم ، کرمان و بلوچستان از جمله معادن عمده ی مس به شمار می آمده اند و اخیرا در این نواحی کوره های ذوب مس نیز یافت شده است. وسایل مسی هزاره ی چهارم قبل از میلاد مقادیری طلا ، نقره ، سرب ، آرسنیک ، آنتی موان ، آهن ، نیکل و قلع به همراه داشته اند. به نظر می رسد که در ابتدا مردمان قدیم به طور اتفاقی موفق به ترکیب فلزات مختلف و تشکیل آلیاژ های گوناگون مانند مفرغ و برنز شدند ؛ ولی از 2500 پیش از میلاد به بعد بود که گویا فلزکاران آگاهانه به ترکیبات فلزات و ساخت آلیاژها پرداختند.

ابزار سنگی که در ابتدای دوره مس به کار می رفت ، به تدریج جای خود را به ابزار فلزی مثل تبرهای فلزی داد. شروع هزاره ی سوم مشخص کننده ی فرهنگ جدیدی در نجد ایران به شمار می رود و آن تشکیل نخستین ایالت عیلام با مرکز شوش است. با آغاز این دوره دگرگونی هایی نیز در فرهنگ مادی به چشم می خورد ، و به نظر می رسد که این تغییرات از طرف مردمان آسیای مرکزی آمده و ایران این اثرات را جذب کرده باشد.

در طی نیمه ی دوم هزاره ی سوم پیش از میلاد کاربرد فلزات افزایش یافت. تبرها و بسیاری از ابزار آلات برنزی و تزئینات برنزی نقره ای به دست آمده از شوش در عیلام ، تپه حصار در دامغان ، تپه گیان در نهاوند و تپه گوی ، همگی مربوط به این دوره هستند. در ایران عصر برنز به 2000 سال پیش از میلاد مسیح برمی گردد و از قرار معلوم بیشتر اشیای برنزی آن دوره در قالب های سنگی که نصف شیئی در یک سنگ و نصف دیگر در سنگ دیگر کنده شده بود ریخته می شده است. قالب ها با هواگیر و دستگیره هایی نیز تکمیل شده بودند.

نخستین بار آهن در 2000سال پیش از میلاد به صورت شیئی تزئینی ظاهر می شود. درصد قابل توجهی نیکل در اشیای ساخته شده از آن نشان می دهد که ممکن است این آهن از نوع شهاب آسمانی بوده باشد. آهن زمینی که در میان رودان 2700پیش از میلاد به کار می رفت در ایران تا 1000پیش از میلاد کاربرد چندانی نداشت. با ورود آریایی ها به ایران در اوایل هزاره ی نخست پیش از میلاد افزایشی در کاربرد آهن ملاحضه می کنیم.

کوره های مخصوص ذوب آهن در قره داغ و در نزدیکی تبریز یافت شده همچنین تعدادی از معادن آهن در رشته کوه های البرز و نیز در نواحی کرمان قدیم شناخته شده بوده اند. پیدایش و کاربرد روی را تا دوران هخامنشیان می توان دنبال کرد. در آن دوره روی به صورت آلیاژ همراه با مس به کار رفته وآلیاژ برنج را تشکیل می داده است. مناطق جنوبی ایران از نظر معادن روی همواره غنی بوده است.

لرستان

تقریبا از سال ۱۹۳۰ به بعد تعداد زیادی اشیاء فلزی زیبا در بازار عتیقه فروشان جهان ارائه می شد که توسط خاک برداران غیر مجاز قاچاق گورستان های قدیمی پیدا شده بود ، این عده توجه کرده بودند که مقبره هایی که دور و بر آنها به دقت با سنگ مفروش شده دارای زیور آلات و هدایایی است که با مردگان روزگاران کهن ، که تا کنون تمدن آنها ناشناخته مانده است ، دفن شده اند. طرح و هنرهای دستی که روی این اشیاء بکار رفته چنان زیبان و دل انگیز و عالیست که کارشناسان را به شگفتی آورده است.

پاره ای از این اشیا دارای حروف آشوری است که تاریخ ساختشان را کاملاً مشخص می کند. تعدادی از آنها متعلق به سدهً دوازدهم و دهم پیش از مسیح است ، اما بیشتر به سده های هشتم و هفتم پیش از مسیح تعلق دارند. در فرهنگ مادی جهان باستان به ندرت می توان قطعاتی مانند مفرغ های لرستان ، طرح و ترکیبی چنین پیچیده و پیشرفته یافت. نفوذ زیاد تمدن آشوری ها ، هیتیت ها، حورانی ها و حتی سکاها را می توان در این اشیا دید ؛ ولی شکل و چهرهً بسیاری از طرح های تپه سیلک نیز در آنها به خوبی نمایان است.با این حال آنچه همه باستان شناسان و متخصصان آثار باستانی بدان اذعان دارند استقلال و یگانگی هنر فلزکاری لرستان باستان در قیاس با تمدن های همزمان یا همجوار کاسی ها است. هنرمندان و صنعتگران لرستان در مفرغ ریزی استادی تام یافته و همچنین فن آهن کاری را هم آغاز کرده بودند. گویا بسیاری از اشیاء مفرغی به شیوهً ریخته گری دقیق با قالبگیری مومی ریخته شده است. این اشیا از لحاظ نمایاندن جزئیات کار، شکل و زیبایی چنان هستند که تنها با شیوهً ریخته گری بالا می توان آنها را تهیه کرد

مادها

از مادها که در سدهً هفتم پیش از مسیح در شمال ایران به پادشاهی رسیده اند کارهای فلزی خیلی کمی به یادگار مانده ست ، گر چه پاره ای از اشیاء فلزی که اخیرا از آذربایجان بدست آمده ، ظاهراً بازگو کنندهً این معناست که نفوذ سکاها به تدریج کاسته شده و سبک مادها در این دوره جایگزین آن شده است. هنگامی که بین سالهای ۵۵۹ و ۵۳۰ پیش از مسیح ، کوروش کبیر سلطنت ماد و پارس را یکی کرد ، نخستین شاهنشاهی بزرگ را بوجود آورد. این شاهنشاهی در زمان داریوش اول به اوج خود رسید. در آن هنگام مرحلهً نوی از هنرهای صنعتی پدید آمد و مواد خام از همهً گوشه های کشور می رسید و نیز صنعتگران سایر کشورها به سوی کاخ های شوش و تخت جمشید سرازیز شدند. این پیشرفت تازه در لوحهً یادبودی که بعنوان ” فرمان بنیاد شوش ” تهیه شده است به خوبی دیده می شود، این لوحه در مورد فلزات حاکی است که : زر از ساردیس و بلخ آورده شده و در اینجا ساخته شده است و… سیم و مس از مصر  زرگرانی که روی طلا کار می کردند مادها و مصری ها بودند.

دوره هخامنشی

با روی کار آمدن پارس ها و تشکیل حکومت هخامنشی (550-330ق.م) اهمیت فلز و هنر فلز کاری از جایگاه ویژه ای برخوردار شد و بر ادوار پس از خود تأثیر گذاشت. اشیای فلزی بسیاری از زمان هخامنشی در مکان های گوناگون ، چه از طریق کاوش های علمی و چه به صورت کشف اتفاقی به دست آمده که عبارت اند از : شوش ، گنجینه جیحون و همدان ، که دو مورد اخیر به صورت اتفاقی به دست آمده اند. دوره هخامنشی اوج هنر فلزکاری در زمینه های ریخته گری ، چکش کاری ، ترصیع و قلمزنی و … است. در نقوش برجسته تخت جمشید آثار و نشانه هایی به شکل ظروف در دست هدیه آورندگان و اسلحه ی در دست سربازان دیده می شود. به دنبال حمله اسکندر و به آتش کشیدن تخت جمشید ، گنجینه های موجود در آن به آتش کشیده شد و همچنین اشیاء و ابزار فلزی بسیاری آن زمان به دستور اسکندر ذوب و به سکه تبدیل شده است، به همین سبب آثار زیادی از فلزات هنری که ویژگی های چکش کاری ، ترصیع ، و قلمزنی و در کل شناسنامه گویا ی فلزی دوره هخامنشی را داشته باشند به دست ما نرسیده است. انواع فلزاتی چون مفرغ ، طلا ، نقره و آهن در این دوره از مناطق مختلف برای تخت جمشید آورده می شد که حاکی از استفاده زیاد از اشیای فلزی و هنر قلمزنی با نقوش بسیار زیبای هخامنشی است که عبارتند : از طوق گردن ، سینه بند ، گوشواره و…

در زمان هخامنشی برای ساخت فرم و شکل اشیا از دو شیوه ریخته گری یا قالب ریزی و چکش کاری استفاده می شده. تنوع در فرم های ظروف در این دوره فراوان است و از جنبه اشکال تزیینی نیز به شیوه های مختلف اجرا شده اند که عبارت اند از : ظروف مثل کوزه ، جام ، بشقاب ، ریتون از جنس طلا و نقره ، سلاح ها و زیورآلات ، روکش درها و کتیبه ها. ظروف اکثراً به شکل کوزه و از جنس نقره ، با بدنه مخروطی و شیارهای عمودی موازی با دو دسته به شکل حیوان به عقب برگشته که حیوانات شبیه بز کوهی ، اسب و … هستند که در نقوش تخت جمشید در دست هدیه آورندگان دیده می شود. کاسه ها دارای کف و بدنه پهن و لبه تخت به خارج برگشته اند که با گل های کوکب و گلبرگ های بزرگ که سطح بدنه را در بر گرفته و کف آنها دارای نقوش بادامی شکل است که با تصویر حیواناتی چون بز کوهی مزیّن شده اند. نقش مایه های تزیینی هنر قلمزنی این دوره اکثراً به اشکال حیوانات و جانوران و نقوش گیاهی چون : برگهای نخل ، گل ها و غنچه های لوتوس و گل برگ ها و شیارهای افقی است. زیورآلات مثل: دستبند ، گردنبند ، گوشواره که با فیروزه ، لاجورد ، زمرد ، کریستال ، یشم و عقیق مرصع کاری و روکش درهای چوبی از نقره یا مفرغ قلمزنی شده اند

دوره ساسانی

فلزکاری ایران در زمان ساسانیان شکوفا شد. نقره از فلزاتی بود که در این زمان استعمال عام داشت. ظروف سیمین دربار ساسانی ، براساس تنوع کاربری و اشکالشان به  دسته هایی مشتمل بر قاب ها ، كاسه ها ، جام های گرد یا زورقی شكل با لبه های صاف یا دالبردار، تنگ ها و ابریق ها و… تقسیم می شوند. البته باید ریتون هایی به شكل سر اسب ، سر غزال و ساغرهایی به شكل اسب زین و یراق شده ، نیم تنه شاهان و آویزهای زرین مرصع ، که موید پیشرفت چشمگیر فلزکاری در این دوران می باشند ، را نیز براین اقلام افزود.

فلزكاری ساسانی را یكی از پركارترین صنایع تولیدی این عصر می دانند ، دو شیوه «ریخته گری به روش موم گمشده»و «چكش‌‌كاری بر ورقه سرد فلز با بكارگیری قالب های محدب» در ساخت اشیاء فلزی ساسانیان مورد استفاده بوده است.

تشریفاتی بودن نقوش به کار رفته در ظروف نقره دوره ساسانی کاملا محسوس است  و نقش اصلی ظروف سیمین ساسانی، تصویر شاه است.

نقوش تزئینی فلزات عصر ساسانی در چهار گروه اصلی می باشد : بشقاب های نقره ، ابریق و بطری های آراسته به انواع پیکره های زنان ، کاسه های نیمکره ای کوچک با صحنه رویدادهای روزمره زندگی و ظروفی که نقوش حیوانات و گیاهان با تزئینات آرایشی گوناگون بر آن نقش بسته است.

دوره اسلامی

هنر فلزکاری ایران در دوره اسلامی در امتداد سنت های هنر پیش از اسلام شکل گرفت و در طول چند قرن مبدل به یکی از برجسته ترین و ماندگارترین هنرها در جهان اسلام شد. این هنر سنتی در عین پیروی از قواعد کلی حاکم بر هنرهای اسلامی ، روح هنر ایرانی را که مبتنی بر نقش و تزیین ایرانی است در خود محفوظ داشته است.

تحول و توسعه هنر فلزکاری ایران دوره اسلامی تا حمله مغول را به سه دوره تقسیم کرد :

دوره اول از قرون اولیه برقراری حکومت اسلامی در ایران ، یعنی از زمان زمامداری امویان آغاز شده و تا اواخر قرن سوم هجری ادامه می یابد. این دوران را می توان به عنوان عصر تداوم و تغییر بازشناخت. در اینجا ، سنت های فلزکاری- چه از لحاظ اسلوب تزیینی و چه فنون ساخت – در امتداد روش های ساسانی ادامه می یابند. یکی از مهم ترین روش های به کار رفته در این محدوده زمانی ، روش عباسی است. امتیازی که روش یا سبک عباسی دارد این است که در فنون تطبیقی و فرعی همان تزیینات ساسانی را به کار می برد ولی باز تحسینات و تصرفات جزیی در بعضی اوقات درآن مشاهده می شود که تا حدی از خشونت آن می کاهد. این امتیاز و خاصیت در آثار و صنایع فلزی و پارچه ها که در قرن دوم و سوم هجری (هشتم و نهم میلادی) ساخته و بافته شده است، به خوبی نمایان است.

دوره دوم از اواخر قرن سوم هجری آغاز و تا آخر قرن پنجم ادامه می یابد. این دوران را از لحاظ نقوش تزیینی و مواد و روش های ساخت می توان عصر استقرار سبک جدید نام نهاد. در این دوره ، حکومت عباسی که تاکنون به عنوان یک قدرت سیاسی مرکزی ، امرا و فرماندهان خود را در نواحی مختلف ایران مستقر ساخته و تحت فرمان داشت ، به تدریج دچار ضعف شده و توسط دولت های محلی و سلسله های جدیدالتأسیس ایرانی تبار چون آل بویه (454-320ه / 1062-932م) و سامانیان (396-204ه / 1005-819م) مبدل به حکومتی دست نشانده می گردد. از این رو ، شهر بغداد که تاکنون به عنوان کانون هنرها شناخته می شد و به دلیل نزدیکی به شهر تیسفون ، پایتخت ساسانیان ، از سنت های ایرانی بهره می جست ، از محوریت خارج شده و شهرهای دیگری که مراکز استقرار حامیان و پادشاهان و دربارهای مستقل می باشند ، به عنوان مراکز و کانون های هنری جدید ایفای نقش می کنند. این امر باعث می شود که تا سبک و سیاق های جدید پدید آمده به نام شهرها و نواحی مختلف نامگذاری گردند. دوره دوم که شاخصه آن پیدایش سبک های جدید منطقه ای است به عنوان واسطه ای شناخته می شود که دوره اول را به دوره سوم یعنی دوره شکوفایی هنر فلزکاری سوق خواهد داد.

دوره سوم سراسر قرن ششم و هفتم هجری (در هر منطقه) تا حمله مغول را در برمی گیرد. بخش اعظم این دوره مصادف است با دوره حکومت سلسله سلجوقیان (591-430ه / 1194-1038م). که در حقیقت به عنوان عصر اوج و شکوفایی هنر فلزکاری در ایران شمرده می شود. روش سلجوقی منسوب به سلاجقه است. در این دوره یک سبک و روش خاص و مستقلی به وجود آمده که در سایه تشویق و حمایت امرا و سلاطین سلجوقی ایجاد شده و دارای ممیزات خاصی از جمله عظمت بنا و اتساع و استحکام است. در این روش اشکال موجودات جاندار که تقلیدی از طبیعت است، به کار رفته است. از جمله ممیزات دیگر آن به کار بردن تزیینات و اشکال برجسته است.

دوره آل بویه

دوران آل بويه از ادوار درخشان صنعت فلزکاري در ايران است. ما بعدها هنرمندان آل بويه نه تنها اعتقادات عباسيان در رابطه با دستور اسلام در بکار نبردن فلزات گرانبها ، را ناديده گرفتند ، بلکه با فلزکاران دوران ساساني در ايران نيز رقابت کردند.

از مهم ترين گرايش ها در فلزکاري دوره آل بويه ، رواج فزاينده کتبيه هاي عربي است به اين ترتيب ، ظروف فلزي با دعا و ذکر نام و القاب صاحب ظرف به خط کوفي مزين مي گردند. از اين رو ، علاوه بر نقوش حيوانات و نباتات که با استفاده از سبک چکيده نگاري و انتزاعي ترسيم شده اند ، خطوط برگ دار و گل دار نيز به صورت کتيبه اي در زمينه هايي از نقوش اسليمي نقش مي بندند. در حقيقت آنچه نگاره هاي اين دوره را از دوره پيش از اسلام متمايز مي سازد ، همانا کاربرد نقوش اسليمي است. بدين ترتيب در دوران آل بويه کوشش خاصي در جهت آفرينش مجدد سبک هاي به کار رفته توسط هنرمندان نقره و طلاکار ايران باستان به چشم مي خورد و نقش مايه هايي چون درخت زندگي ، طاووس ، بزکوهي ، موجوداتي با سر انساني و دو بال که متصل به اشکال اسليمي مي باشند، رواج مي يابند.

همچنين در زمينه تزيين و ساخت فلز در هنر فلزکاري دوره آل بويه نسبت به دوره ساساني ، تحولات به طور ناگهاني روي نداد ، بلکه بشدت پيرو شيوه هاي کهن و بسيار شبيه به آثار دوره ساساني بودند ، به طوري که اگر نوشته هاي عربي ، جايگزين نوشته هاي ساساني نمي شد ، تشخيص اشياي اين دو دوره به آساني ميسر نمي گردد.

از خصوصيات آثار فلزي آل بويه ، عدم دقت و ظرافت در طرح نقوش و همچنين برجستگي کم نقوش نسبت به کارهاي مشابه به دوران ساساني است. به طور کلي ، در اين دوره حکاکي و قلمزني بيش از برجسته کاري مورد توجه قرار گرفته و تزيينات مسطح تر و خطي تر شده و ترکيب بندي هاي شلوغ و پيچيده که پيش از اين به سبک چکيده نگاري انجام مي شده و از سادگي و ظروف خاصي برخوردار بوده اند ، ديگر جلوه گذشته را ندارند. اما بسياري از نقوش ، مضامين و جزييات لباس ها ، حالت پيکره ها مشابه ظروف ساساني است

دوره سلجوقی

در ايــن دوره فلزكاري ، از شــكوفايي و توســعه ي ويژه اي برخــوردار شــد ؛ به نحوي كه اين فن هميشــه در ســطح بســيار والايي از كيفيت ســاخت قرار داشت و اهداف هنري منحصر به فردي را محقق مي نمود. اين اهداف اغلب با تعداد بي شــماري از ظروف فلزي و مخصوصا آن هايي كه در خراســان توليد مي شد ، حاصل گشت. تعدادي از اين آثار داراي تاريخ و امضا و يا امضاهاي ريخته گران ، تزئين كنندگان وكار ورزان چيره دست مي باشند.

بيشــتر فرآورده هاي فلزي كه در عصر ســلجوقي در ممالك اســلامي و ايران ساخته شده از مس و آلياژهاي آن مفرغ و برنج مي باشــند.

با آن كه هنر فلزكاري سلجوقي ، مديون هنرمندان ايراني است ، اما در همين دوره سبك مســتقل ديگري به نام سبك موصلي پا به عرصه ي وجود نهاد و تعداد بي شــماري ظروف فلزي دو پوسته را كه در شمار بهترين آثار هنر فلزكاري اســلامي مي باشــند ، به وجود آورد.

فلزات عمده ى مورد استفاده درعصر سلجوقي همانند ديگر دوره هــا ي بعد از اســلام بودنــد. طلا ، نقره ، مس ، آهن ، ســرب و قلع همگي توســط فلزكاران خاورميانه تا قبل از دوره ي اســلامي به خوبي به كار برده مي شــدند. فلزكاران دوره ي اسلامي تنها فلز «روی» را به صنعت فلزكاري اضافه كردند. روي كه قبل از آن كم تر به شــكل آلياژ در آمده با مس ، به عنوان برنج به كاربرده مي شــد ، در اين دوره مورد توجه بسياري قرار گرفت و اشياى بسياري ساخته شده از آلياژ برنج مورد استفاده واقع شدند ؛ زيرا در دوره ي اســلامي برنج جانشــين خوبي براي طلا محسوب مى شد.

در دوره ی اسلامی (و به تبع آن عصر سلجوقی) از آهن براي ســاختن ظروف استفاده ى چنداني نشــده و اين فلز اغلب براي ســاختن ابــزار و ادوات جنگي ، قفل ، کلید و یا قاب پنجره به کار گرفته شد.

دوره تیموری

در دوره تیموری ، فلزکاری با تزئینات و نقش و نگارهایی که دارد بازتاب روشنی از دغدغه‌های زیبای شناختی و فرهنگی آن دوران را ارائه می دهد. فلزکاری دروه تیموری نه تنها محصولی منفعل و جدا از دوره خود نیست ، بلکه بخشی از شبکه بزرگ‌تر هنرو روش تیموری به شمار می‌آید.

آغاز شكوفایی هنر فلزکاری پس از حمله مغول از اوایل قرن هفتم هـ.ق از غرب ایران پدیدار گشت و به تدریج در قرن 3 هـ.ق به خطه فارس و غربی خراسان نفوذ یافت . فلزکاری که تولید آن در اثنای سده هشتم هـ.ق شكوفا شده بود. به نظر می رسد که با توجه به کیفیت و کمیت در اوایل این دوره آن دوره ای از زوال و انحطاط را در سر گذرانده باشد. در این دوره به طور کلی قالب های قبل از تیموریان ، بار دیگر تولید شده (شمعدان چند شاخه ، پیمانه ، مشربه ، پیاله و صندوقچه) و با اینكه فن و تكنیک ترصیع چندان تغییر نیافت ، ولی خشن تر و ناپخته تر گردید.

در این دوره فلزکاران در بدو امر اشیاء فلزی را به صورت ساده ولی بی پیرایه ، با برآمدگی و انحنا ، محدب و مقعر ساختن بدنه اشیاء ، غالبا با خطوط و نوشتار به خطوط گوناگون عربی که خطاطان مبتكر آن بودند مزین می ساختند. در اواسط قرن نهم هـ.ق فلزکاران ایرانی از پیروی سبک های پیشین ، به ویژه مغولی ، که یكنواخت و خسته کننده بود ، دست برداشتند. این هنرمندان به دلیل گسترش معتقدات مذهبی تازه که تشیع بود و به علت تحولات سیاسی در داخل کشور سبكی نوین در هنر فلزکاری به وجود آوردند. فلزکاران این زمان توانستند بویژه در هرات مرکز خراسان اشیاء مختلف را از مس ، برنج ، مفرغ ، آهن و فولاد در ساخت ظروف و اسلحه سرد ، نقره کوبی و طلاکوبی نمایند.

دوره صفویه

هنر فلزكاري دوران صفويه در واقع تداوم شيوه ها و فنون ادوار گذشته و به ويـژه تيموري است كه در زمان امپراطوري صفوي با هويتي تازه و جنس جديدتري همچون «فولاد» و در قالب عناصري همچون مذهب تشيع ، تصوف و عرفان و هويت ملي شكل جديدي به خود گرفت. به طور حـتم فلزكـاري ايـن دوره از ويژگـي هـاي برجـسته اي برخوردار است كه از آن جمله مي توان به رواج و كاربرد بيش از اندازة آليـاژ فـولاد در كنار ديگر عناصر اشاره كـرد و نيـز اهميـت و توليـد جنـگ افزارهـاي فـولادي زيبـا و ارزشمندي كه در دنياي آن روزگار بينظير بود.

در عصر صفويان صنعت فلزكاري ابعاد وسيعي يافت و ساخت و قلمزني مصنوعات طلا ، نقره ، برنج و مس رونق زيادي گرفت. «هنر ترصيعكاري اشياء برنجي كه در دورة مغول و تيموري رو به انحطاط رفته بود در اين زمان مجدداً رونق گرفت و ظروف مسي را اغلب سفيد مي كردند تا به شكل نقره جلوه كند. آهن و فولاد نيز در ساختن اشياء به كار مي رفت. تزئينات اين دوره نشانه تغییر ذوق و سلیقه زمان بود.