لوگو موزه تاریخ تجارت جندی شاپور

نقاشی سه پایه ای

نقاشی سه پایه ای  Easel Painting

نقاشی روی تکیه گاه های قابل حمل و نقل هستند که معمولا روی یک سه پایه نقاشی قرار دارد ، گفته می شود. قدیمی ترین نقاشی سه پایه ای مربوط به تمدن رم است ؛ در واقع فرسک های قابل حمل و نقل بوده است.

 نقاشی دیواری Murals (wall) Painting

دیوارنگاری اجرای نقاشی با هر فن یا تکنیکی مشروط به اینکه تکیه گاهش دیوار باشد نقاشی دیواری است. ویژگی های مهم آن این است که رابطه نزدیکی با فضای معماری دارد و مکمل آن است ، اما نقاشی سه پایه ای می تواند مکمل اثر معماری باشد و معمولا اثر مستقل به حساب می آید. نقاشی رنگ روغن چهار لایه دارد : 1. تکیه گاه  2. بستر   3. لایه رنگ (لایه تدارکاتی ، زمینه ، بوم)   4. جلا (ورنی) که ممکن است در بعضی از نقاشی ها وجود نداشته باشد. بوم سازی : ساختن بوم – ساختن بستر (در نقاشی روی بوم پارچه تکیه گاه است) بستر سازی باعث می شود ، جلو نفوذ آب به تکیه گاه گرفته شود همچنین بستر از نفوذ لایه رنگ به درون تکیه گاه جلوگیری می کند.

تکیه گاه Support

تکیه گاه لایه ای است که بستر و رنگ را حمل می کند و سازه کار را تشکیل می دهد. قدیمی ترین فرسک های قابل حمل را رومی ها می ساختند و در قرن اول میلادی در فیوم مصر (فایوم – بیشتر چهره نگاره هستند) ، با گروهی از نقاشی ها روبرو می شویم که با موم مذاب (تکنیک موم رنگ یا انکائوستیک) روی پارچه های کتانی اجرا شده است و این پارچه ها را روی تابوت متوفی قرار می دادند که برخی معتقدند که سه پایه ای نیستند ، تعدادی پیدا شده که پارچه روی چوب کشیده شده است. نقاشی دیواری داری 6 لایه است که شامل :

1. تکیه گاه   2. -آستر   3. بستر   4. لایه بوم کننده(لایه تدارکاتی – زمینه)   5. لایه رنگ   6. لایه محافظ (ورنی)

تکیه گاه نقاشی دیواری

تکیه گاه نقاشی دیواری به بخشی که لایه های مختلف نقاشی ها بر روی آن قرار گرفته است اطلاق می شود ، ممکن است بصورت طبیعی باشد مانند دیوارهای غار یا مصنوعی باشد مانند جزئی از یک معماری مثل سقف ، عمده ترین مصالح برای ساخت تکیه گاه در نقاشی دیواری در ایران گل ، خاک رس که در دیوارهایی که خاک رس روی آن به عنوان تکیه گاه قرار می گرفته اند یا بصورت چینه ای و یا بصورت خشتی درست می شده اند. آجر و سنگ به ترتیب دومین و سومین مصالحی هستند که برای ایجاد تکیه گاه در دوره های مختلف رایج هستند. در مواردی هم از چوب به عنوان تکیه گاه استفاده شده است ، روی سقف چوبی بعد از زمینه سازی کار نقاشی را انجام می دهند و نمونه ای دیگر بر روی ستون های چوبی مانند دوره هخامنشی که در ابتدا ستون چوبی توسط یک لایه از الیاف گیاهی به شکل طناب دور ستون بسته می شده و بعد روی آن لایه ای از گچ قرار می گرفته و بعد یک سری آماده سازی روی گچ و سپس کار نقاشی روی آن انجام می شده است.

تکیه گاه برای نقاشی روی بوم (کرباس)

کرباس مورد استفاده برای تکیه گاه نقاشی شامل کتان با بافت ساده نیست منسوجات حاصل از کنف ، ابریشم ، پنبه یا الیاف سنتزی با بافت ساده ، کج راه و ساتن نیز کرباس نامیده می شود. تا قرن نوزدهم فقط از الیاف کتان و کنف ، کرباس تولید می شده است ولی پس از این قرن ، استفاده از پنبه نیز رایج گردید.

ابریشم به نسبت کتان و کنف در نقاشی غرب کاربرد محدود تری داشته است. نقاشی های کوچک پارچه های کتانی یا ابریشمی با بافت ریز و متراکم ارجح بود.

برای کرباس های زمخت اغلب از کنف استفاده می شده است.

گاهی هم پارچه های دست دوم از قبیل پارچه های رومیزی برای نقاشی انتخاب می کردند. جنس و ضخامت الیاف ، نوع بافت و تراکم آن روی ساختار مسطح کرباس تاثیر می گذارد. امکان دارد که بافت ، نشانه ای از مکان یا دوره اصلی نقاشی باشد ولی به رغم امکان تاریخ گذاری موثق الیاف با روش های علمی باز هم نمی توان برای تعیین مبدا یا تاریخ نقاشی ها به بافت استناد کرد. در آغاز سده شانزدهم میلادی ، اغلب تکیه گاه ها پارچه ای ، بافت ساده و متراکمی داشت ولی در طول این سده پارچه های زمخت تر یا بافت کج راه بویژه در نقاشی های مکتب ونیز رایج گردید.

در ایتالیای قرن هفدهم به کرباس های درشت بافتی که بین الیافشان فضای خالی بود ، تمایل خاصی وجود داشت. در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم هنوز از اینگونه کرباس ها استفاده می شده است ، حدود دوم نیمه قرن هجدهم کرباس های یکدست تر ، ریز بافت تر و متراکم تر رایج تر گردید. از قرن 19 کرباس های ماشین بافت که بوسیله ماشین های بافندگی برقی تولید می شده است ، رایج گردید. این گونه از کرباس به دلیل بافت یکدستی که دارد ، از سایر انواع متمایز است.

آستر

در نقاشی دیواری آستر به لایه ای گفته ای گفته می شود که بصورت یک پوشش یا اندود در سطح تکیه گاه قرار می گیرد و عملکرد اصلی آن تسطیح ناهمواری های تکیه گاه و ایجاد سطحی مناسب برای لایه های بعدی است.

یکی از رایج آسترها در تزئینات وابسته به معماری ایران ، آستر گلی است که ماده تشکیل دهنده اصلی آن خاک رس و اغلب برای بهبود خواص به آن موادی مثل الیاف گیاهی ، پشم و یا موی جانوران ، ماسه و … اضافه می شده است.

قدیمی ترین آستر گلی مربوط به اندود گلی بر روی دیوارهای خشتی تپه گنج دره کرمانشاه است و قدمت آن به حدود هزاره هشتم قبل از میلاد باز می گردد.

تپه گوران کرمانشاه از اندود کاهگل بر روی دیوارهای خشتی که با ملات گل اجرا شده است نمونه هایی بدست آمده با قدمت هزاره هفتم و اوایل هزاره ششم و نمونه ای در تپه زاغه قزوین که اندود کاهگل هم بر روی دیوارهای چینه ای و هم دیوارهایی که با خشت ایجاد شده اجرا شده است.

ویژگی های خشت های تپه زاغه :

مکعب مستطیل هستند و بصورت کشیده در قسمت هایی از آنها یک سری فرورفتگی است و روی آنها یکسری شیار نیز وجود دارد. تورفتگی برای راحتی حمل و نقل و چفت شدن ردیف های کنار هم و شیار ها برای اینکه ملات خور خشت بیشتر باشد و درگیری دو ردیف خشت بهتر باشد.

بهترین ماده ای که به عنوان آستر در دوره های مختلف روی آثار ایرانی مشاهده می شده است آسترهای گچی هستند که برای بهبود خواص آن یک سری مواد ممکن است به آن اضافه شده باشد.

ویژگی گچ لایه آستر : گچ بصورت تیز عمل آوری می شده است و دیگر دانه بندی آن باید درشت باشد.

بستر

بستر عامل ارتباط تکیه گاه با لایه رنگ است. در نقاشی رنگ روغن بستر به تکیه گاه می چسبد و بوسیله پیوند ایجاد شده در اثر نفوذ بستر رنگ در آن لایه های رنگ را نگه می دارد. بستر عامل یکدست کننده بافت است که در واقع زمینه همگون و جاذب ، با بافت و رنگ یکنواخت بوجود می آورد. بستر می تواند بافت تکیه گاه را بپوشاند یا آن را تشدید کند ، همچنین می تواند یک بافت مستقل و جدا بوجود آورد. رنگ بستر روی لایه های رنگ نیز تاثیر می گذارد.

نقاشی دیواری

در نقاشی دیواری بستر به لایه ای گفته می شود که برروی لایه آستر قرار می گیرد و با انسداد منافذ بزرگ و حوزه ها سطح نرم و نسبتا صیقلی را ایجاد می کند در بررسی آثار ایران اغلب شاهد استفاده از بسترهای گچی هستیم که دو ویژگی دارد :

 1-دانه بندی ریزتر 2-عمل آوردن متفاوت (گچ کشته عمل آوری می شود)

در فضاهایی که رطوبت هوا بالاست مثل نقاط مرطوب ایران و یا حمام ها از آستر آهکی استفاده شده است. حساسیتی که گچ نسبت به آن دارد باعث شده از آهک در مناطق مرطوب استفاده شود

دانه بندی آهک در بستر خیلی ریزتر از آستر است.

ساروج : آهک ، خاکستر ، ماسه ، لولی یا الیاف گیاهی

گچ بخاطر مناسب بودن شرایطتش بیشتر در مناطق مرکزی ایران (به جز سواحل دریای خزر و خلیج فارس) استفاده می شده است. در معماری در سازه یا به عنوان یک پوشش یا اندود برای تسطیع تکیه گاه یا به عنوان گچبری تزئینی یک سطح مناسب برای انجام کارهای دیگر استفاده می شده است.

گچ سوخته قابلیت گیرش را کم می کند و از طرفی چون بصورت پودر در می آید آماتور به حساب می آید و ممکن است افزایش مقاومت ایجاد کند.

گچ هیدرولیک : تا حدود 10% آهک به آن اضافه می کنند یا در اثر پخت مقداری آهک در آن بوجود می آید. مقاومت در مقابل رطوبت ویژگی ممتاز آن است و در کف سازی از آن استفاده می کنند ذرات بصورت آهک زنده است. بلافاصله بعد از جذب آب ملات باعث افزایش حجم و ترکیدن سطوح و ایجاد تاول ها و همان بحث آلونک می شود.

گیریش : تشکیل یک سری بلورهای سوزنی و ستونی شکل که بصورت یک شبکه درهم پیچیده می شود و کار سخت شدن را انجام می دهد و گچ کشته این بلورها با فاصله بیشتری نسبت به هم قرار دارند.

گچ کشته

آب بیشتر نسبت به گچ زبره + ورز دادن

30 تا 50 درصد آب گچ نیمه کشته ، گچ کشته 70 % آب دارد. آب زیاد باعث ایجاد تخلخل و عدم متراکم شدن و عدم مقاومت لازم واکنش های گیرش گچ بصورت ایزومتریک هستند یعنی با آزاد شدن حرارت همراهند بعد از گیرش گچ با افزایش حجم همراه است.

آغاز گرفتن گچ نباید قبل از 2 تا 4 دقیقه باشد و قبل از 10 دقیقه هم باید گیرش را زیاد می کنند کتیرا را به آبی که قرار است گچ به آن اضافه شود ، اضافه می کنند شیر وخار هم باعث به تاخیر افتادن زمان گیرش گچ می شود.

سریش

ریشه گاهی دارد ، ریشه این گیاه ضخیم و لعابدار است و پس از خشک شدن آن را آسیاب می کنند و بصورت پودر درمی آورند و بعنوان چسب از آن استفاده می کنند.

استفاده از سریش در گچ با هدف به تاخیر انداختن گیرش گچ صورت می گیرد. بوراکس یا نمک آبدار بوروسدیم باعث کند گیر شدن گچ می شود (نمک کندگیر)

زاج سفید برعکس عمل می کند تا 1% کندگیر و در مقادیر بیشتر از 1% عمل گیرش را سرعت می بخشد.

آهک خاک کلروکلسیم : اگر مقدار آن در گچ زیاد باشد زمان گیرش را کاهش می دهد. اضافه کردن یکسری مواد مانند الیاف گیاهی ، تفاله های ساقه نیشکر یا سبوس برنج یا خرده کاه باعث سبک شدن گچ می شود که باعث ایجاد مشکلات رنگ و کاهش مقاومت فشاری و تخلخل می شود.

ممکن است موادی مانند دانه های سبک معدنی و آلی استفاده کنند برای عایق کردن یا گچ را با خاکی بنام دیاتومه مخلوط کرده و مقاومت آن را بالا ببرند. این خاک هم مقاومت را بالا می برد هم سبک می کند و همچنین سطوح صاف و صیقلی ایجاد می کند.

خاک دیاتومه : از بقایای فسیلی جلبک های تک سلولی تحت عنوان دیاتوم بوجود آمده است. با توجه به مواد تشکیل دهنده از رنگ های سفید تا خاکستری یا زرد تا قرمز دیده می شود.

گچ مسطح : هر ماده ای که به گچ اضافه شود و باعث تقویت گچ شود از جمله چسب سریش تا الیاف گیاهی گچ مسطح گویند.

لایه بوم کننده : با نفوذ مناسب در سطح بستر باعث کاهش میزان نفوذ مواد بعدی می شود.

قابلیت های سطح بعد از انجام بوم سازی :

1-کاسته شدن از میزان مکش بست و رنگ توسط لایه بستر

2-سهولت کار با قلم مو

3-حفظ بیشتر شفافیت و جلای رنگ

در طی بوم سازی سطح دیوار بوسیله قشر بسیار نازکی از یک ماده بوم کننده پوشیده می شود. در نقاشی های ایرانی از موادی مانند : صمغ عربی ، سریشم خیلی رقیق ، محلول رقیق شیره و کتیرا ، سفیده تخم مرغ ، روغن بصورت خیلی رقیق که بیشتر تکنیک کار نقاشی مهم است ( مثلا استفاده از سریش برای نقاشی های رنگ روغن یا آبرنگ )

گاهی ماده بوم کننده رنگی است ، مثل اضافه کردن گل سفید ( لایه تدارکاتی سفید زمینه قرمز در دوره صفویه ) لایه تدارکاتی قرمز برای چسباندن زمینه طلا لایه رنگ ، اصلی ترین لایه به حساب می آید.

(خلل و فرج و اتصال مکانیکی – پیوند شیمیایی و اتصال بین سطح و رنگ از لحاظ قطبی بودن)

رنگ ها

رنگ هایی که در نقاشی دیواری به کار برده می شود رنگ های پوششی هستند که از بخش هایی تشکیل شده اند که اصلی ترین قسمت های آن رنگدانه ، بست یا رزین است.

رنگدانه : ذرات معدنی که ممکن است به شکل های مختلف اکسید ، سولفید ، کربنات (نمک های مختلف) یا بطور طبیعی در معادن وجود دارند.